شغل و ماشین آقازاده های ورزشی
داشتن ماشین های لوکس و میلیاردی در میان “آقازاده ها” به یک کلاس کاری تبدیل شده و بیشتر این افراد به خاطر داشتن چنین خودروهایی در جامعه شناخته شده اند و برخی در سایه عنوان کاری پدرشان به جایگاههای اقتصادی بالایی دست پیدا کرده اند.

 پسران مسئولان ورزش بیشتر از اینکه به خاطر فعالیت های اقتصادی یا اجتماعی شان شناخته شده باشند، با ماشین هایی که سوار می شوند مورد توجه هستند. داشتن ماشین های میلیاردی در بین آقازاده ها رایج شده و پسران ورزشی ها هم از این قافله عقب نمانده اند.

بعضی از آنها حتی به یک ماشین هم قانع نیستند و با مدل های مختلف ماشین دیده شده اند. بعضی ها مثل محمد پروین و محمدحسین فتح الله زاده شغل شان خرید و فروش ماشین بوده. عده ای هم در معاملات شان به جای پول از ماشین استفاده می کنند.
چندی پیش بود که یکی از مربیان بنام فوتبال اعتراف کرد ماشین ...یی که سوار می شود، سهم او از ساخت و سازهایی است که با پسران یکی از مسئولان رده بالای ورزش داشته.
خرید ماشین مدل بالا تنها استفاغده ای نیست که پسران از مسئولیت پدران داشته اند؛ بیشتر آنها شغلی را هم که دارند، مدیون پدر هستند. البته هستند پسران فرنگ رفته ای که به جای ماشین و ماشین بازی از وسایل نقلیه عمومی استفاده می کنند. در بین ورزشی ها فقط امیر عابدزاده است که این خصیصه را دارد.
 
محمد پروین؛ از ماشین دل کند!
 
می گویند اگر پدرش علی پروین نبود شاید هیچ وقت فوتبالیست نمی شد و این برو بیایی هم که دارد، نداشت. محمد چند سال بیشتر نداشت که روی نیمکت پرسپولیس نشست. روزهایی که پدر در تیم مسئولیت داشت، او هم همراهی اش می کرد.
بعضی ها معتقدند که در حقش نباید بی انصافی کرد؛ اگر به اندازه پدرش استعداد فوتبالی نداشته ولی اینقدر هم بی استعداد نبوده که در فوتبال چیزی نشود اما مشکل این بود که او به خاطر یدک کشیدن فامیلی پروین خیلی به خودش زحمت نداد.
افتخار اصلی محمد پروین در دوران فوتبالش این است که در بازی با بایرن مونیخ در ترکیب تیم بود. دوران حضورش در فوتبال زیاد نبود. بعد از جدایی اش از پرسپولیس به استیل آذین رفت. بعد به لیگ یک. در سن 26 سالگی هم برای همیشه از فوتبال خداحافظی کرد.
 
آقازاده های ورزشی
 
محمد پروین در سال های اول جوانی اش ماشین باز بود. هر روز یک ماشین سوار می شد و هر روز یک تصادف می کرد و روی دست بابایش خرج می گذاشت. محمد مدتی پورشه سوار بود، پورشی که می گفتند محمد رویانیان و شیرینی به پدرش داده بودند اما به او رسیده بود.
بعد از این پورش، چند مدل مختلف شاسی بلند زیر پایش بود. علاقه اش به ماشین به حدی بود که ترجیح داده بود از این راه کاسبی کند؛ خرید و فروش ماشین اما در این کار خیلی استعداد نداشت و شغلش را عوض کرد.
پروین تولیدی نان صنعتی به راه انداخته و می گویند وضع مالی اش خوب است. نه اینکه فقط درآمد این کار خوب باشد. محمد روش زندگی اش را هم تغییر داده. سرش به زندگی است و به قول دوستانش حساب یک قران دوزارش را دارد و دیگر خبری از ماشین بازی و تصادف نیست.
همسر او هم آناهیتا درگاهی است که حضور علی پروین در گالری نقاشی اش خبرساز شد. محمد با اینکه با خواست خودش از فوتبال رفت اما همیشه این گلایه را دارد که به خاطر پدرش و سنگینی فامیلی پروین، هیچ وقت نتوانست در فوتبال به جایی برسد که می توانست.
 
حسن رویانیان؛ پرایدسوار
 
از وقتی که محمد رویانیان به ورزش آمد، او هم همراه پدر بود اما کمتر در باشگاه پرسپولیس دیده شده بود. رویانیان پدر در محله فرمانیه دفتری داشت که بیشتر قرار ملاقات ها با بازیکنان، مربیان و ... را آنجا برگزار می کرد. رویانیان که می خواست این دیدارها دور از چشم خبرنگاران انجام شود، مسئولیت دفتر را به پسرش داده بود. حسن در ظاهر رییس دفتر پدر بود اما بیشتر نقش مشاور را داشت و گفته می شد بیشتر تصمیمات باشگاه با نظر او گرفته می شد.
 
آقازاده های ورزشی
 
حسن مدتی هم مدیر روابط عمومی شرکت سرمایه گذاری صدراسیستم پاسارگاد بود؛ شرکتی که به واسطه رویانیان همزمان اسپانسر پرسپولیس و استقلال شد و برای قدردانی به حسن مسئولیت داد.
همانطور که رویانیان ادعا می کرد اهل تجملات نیست، حسن هم ترجیح می داد ظاهر ساده ای داشته باشد. روزهای اول موتور پلاس سوار می شد. یک مدت هم زانتیای پدر دستش بود. می گویند از باشگاه حقوق نمی گرفت و پدرش ماهیانه یک میلیون و دویست هزار تومان به او حقوق می داد. نزدیکان به خانواده رویانیان خبر می دهند که حسن در حال حاضر در یکی از شهرهای شمالی کارگاه کابینت سازی دارد و سرمایه این کار را هم با پسر عمه اش شریک است. ماشینی هم که سوار می شود، پراید است.
 
احسان و محسن علی آبادی؛ دو برابر متفاوت
 
پسران محمد علی آبادی برای ورزشی ها چهره های آشنایی هستند. آنها چه زمانی که پدرشان رییس سازمان تربیت بدنی بود و چه دوره ای که ریاست کمیته ملی المپیک را به عهده داشت، رفت و آمدهای زیادی به خیابان سئول داشتند.
محسن پسر بزرگ با پژو 206 دیده می شد ولی احسان پسر کوچکتر انواع مدل های ماشین را داشت؛ از شاسی بلندت گرفته تا پورش.
گفته می شود محسن بیشتر به کارهای ساخت و ساز علاقه داشت و به جای خریدن ماشین های گرانقیمت امتیازات ساخت و ساز را از پدرش می گرفته و به فکر آینده بوده. با رفتن علی آبادی از ورزش خبر زیادی از پسران او هم نیست اما می گویند محسن همچنان در کنار پدر کارهای عمرانی انجام می دهد.
 
علیرضا گودرزی؛ دور از چشم همه
 
وزیر ورزش و جوانان دولت حسن روحانی از همتای قبلی اش درس گرفته و نمی خواهد سر فعالیت هایی که پسرش دارد، خودش زیر سوال برود. محمود گودرزی هر جا صحبت از خانواده اش بوده، گفته که پسرش دانشجوی رشته حقوق است و کاری به وزارت ورزش ندارد.
وزیر مدعی شده برای اینکه از شایعات احتمالی جلوگیری کند، حتی اجازه نمی دهد پسرش به استخری برود که زیر نظر وزارت ورزش اداره می شود. علیرضا گودرزی پرایدسوار است؛ پراید هاچ بک پوست پیازی.
 
علی افشارزاده؛ سلطان کیش
 
یکی از پسران او در کانادا زندگی می کند و یکی هم در کیش. پسری را که خارج از ایران است کمتر کسی دیده ولی علی را خیلی ها می شناسند. دورانی که افشارزاده مسئول ورزش منطقه آزاد کیش بود، پسرش هم از فرصت استفاده کرد و ساخت و سازهای این منطقه را به دست گرفت.
می گویند بیشتر از اینکه کیش برای خود افشارزاده سود داشته باشد، برای پسرش درآمدزایی کرد. گفته می شود او یکی از قطب های اقتصادی در کیش است. علی افشارزاده با هواپیما به تهران رفت و آمد می کند و با ماشین کمتر دیده شده اما در کیش که منطقه آزاد است، مشکلی برای خرید ماشین های گرانقیمت ندارد.
 
هوتن قلعه نویی؛ پورشه زرد معروف
 
تصادف خیابان شریعتی ماشین پسر قلعه نویی را لو داد. در تصادف پورشه زرد رنگ که دو نفر کشته شدند، مشخص شد که این ماشین متعلق به محمد هوتن بوده که چند روز قبل فروخته ولی هنوز سند نخورده بود.
 
آقازاده های ورزشی
 
از ماشین جدید او کسی خبر ندارد. می گویند هوتن که پیش از این بیشتر تحت نفوذ مادرش و تربیت او بود، به تازگی پدر را در محافل ورزشی همراهی می کند. فصل قبل او بارها در رختکن استقلال دیده شد و در بعضی از سفرها هم همراه تیم بود.
از کارهای اقتصادی هوتن خبری نیست. می گویند در واحدهای تجاری که قلعه نویی و دامادش دارند، هوتن هم هر از گاهی فعالیتی می کند. می گویند در بعضی از حسابرسی ها کار هوتن به دعوا هم کشیده.
 
محمدحسین فتح الله زاده؛ کارآموز نمایشگاه اتومبیل
 
علی فتح الله زاده در تربیت پسرش خیلی تلاش می کند. نزدیکان به این خانواده می گویند او پول زیادی در دسترس پسرش نمی گذارد. البته هر چه او برای ورزش و درس خواسته، پدر نه نگفته.
محمدحسین، هم سوارکار خوبی است و هم در پرش با پاراگلایدر تخصص دارد. او مدیریت خوانده و به تازگی در نمایشگاه اتومبیل کارآموزی می کند. نظر فتح الله زاده این است که پسرش اول باید کار یاد بگیرد و بعد وارد بازار کار شود. در کنار این کارآموزی بعضی از معاملاتی که پدر دارد، به دست محمدحسین انجام می شود؛ از خرید و فروش ماشین های متعدد فتح الله زاده گرفته تا معامله کاغذ و ...
ماشین محمدحسین هم تویوتای سیلکای سفید است. با اینکه قیمت زیادی ندارد اما جوان پسند است.
 
احسان کفاشیان:پورشه نه، بنز
 
آقازاده های ورزشی
 
همین چندی پیش بود که شایعه شد پسر علی کفاشیان، رییس فدراسیون فوتبال در یک ماشین میلیاردی دیده شده است. بعضی ها از پورشه صحبت می کردند و یک عده هم می گفتند او مازراتی دارد.
این خبرها تکذیب شد و خود احسان گفت که ماشین اش بنز 350 سری B است. احسان به خاطر اینکه در تیم امدادی که قهرمان آسیا شده بود دخیره بود، استخدام وزارت نفت شده و مربی دوومیدانی است.
کمیل عباسی؛ پسر محمد عباسی وزیر سابق وزارت ورزش و جوانان حضور پررنگی در وزارت ورزش داشت. رفت و آمدهای پی در پی او این شائبه را ایجاد کرده بود که در تصمیمات وزیر نقش پررنگی دارد. در دوران وزارت عباسی گفته می شد همه تیزرهایی که از زیر نظر وزارت ورزش و جوانان در تلویزیون پخش می شد، در شرکت تبلیغاتی کمیل ساخته می شد.
 
مجتبی داورزنی؛ عشق ماشین و لوکیشن
 
کمتر پیش آمده غیرفوتبالی ها و فرزندان شان خبرساز باشند. حالا هم شاید خیلی ها از آقازاده هایی که در رشته های دیگر هستند، خبر نداشته باشند. با این حال پسر محمد داورزنی، رییس فدراسیون والیبال شناخته شده تر از بقیه است.
پسر داورزنی باشگاه بدنسازیل سهیل را دارد. باشگاهی که قبلا به فدراسیون تکواندو اختصاص داشت و بیشتر تمرینات تیم ملی در این سالن انجام می شد. می گویند فدراسیون تکواندو مناقصه ای را برگزار کرده و پسر داورزنی هم برنده این مناقصه شده اما مثل همیشه شایعاتی هست که بگوید اگر مجتبی پسر داورزنی نبود بعید بود که این امتیاز را بگیرد.
پسر داورزنی به دلیل اخلاق خوبش است که خیلی فعالیت هایش رسانه ای نمی شود. او هم با بازیکنان تیم ملی والیبال رابطه خوبی دارد و هم بین خبرنگاران این رشته دوستان زیادی پیدا کرده. شاید به همین دلیل است که هیچ وقت سفرهایی که او با تیم ملی می رود، مورد توجه قرار نگرفته و کسی معترض نشده.
البته می گویند مجتبی وضع مالی خوبی دارد و در همه سفرهایی که با تیم ملی رفته، مثل سفر به لهستان و ایتالیا هزینه هایش را خودش پرداخت کرده. این توجیه هم جالب است. خیلی ها هستند که می توانند هزینه کنند و سفر بروند اما نه با تیم ملی والیبال.
مجتبی داورزنی به سینما هم علاقه دارد. بعضی ها از دوستی نزدیک او با مهدی پاکدل خبر می دهند و علاقه ای که به لوکیشن سازی دارد. گویا پاکدل هم به واسطه این دوستی برای دیدن بازی های تیم ملی والیبال به سالن می رفت. علاقه او به ماشین هم قابل توجه است. پدرش جنسیس سفید دارد و خودش هم یک بنز سفید. موهاوی و هوندا آکورد هم ماشین هایی بوده اند که زیر پای مجتبی دیده شده اند.
 
امیر عابدزاده؛ متروسوار
 
اخلاق اروپایی ها خیلی رویش تاثیر گذاشته. پسر احمدرضا عابدزاده زمانی که سیزده چهارده ساله بود به کمپ تاتنهام رفت. هم درس خواند و هم فوتبال یاد گرفت. زبان انگلیسی اش کامل است و ترجیح می دهد ظاهر زندگی اش هم مثل اروپایی ها باشد.
 
آقازاده های ورزشی
 
برای اینکه زیر سایه پدرش نباشد، می گویند از او خواسته در تصمیماتش دخالت نکند، پدرش هم به این خواسته اش احترام گذاشته.
امیر یک مدت در پرسپولیس بود. فصل قبل روی نیمکت راه آهن نشست. در چند بازی فیکس بود و این فصل هم به نظر نمی آید از این تیم جدا شود. امیر عابدزاده یک MVMx33 دارد. این ماشین را به خاطر بخشی از طلبش از پرسپولیس گرفته اما جالب است که او مثل اروپایی ها از وسایل نقلیه عمومی استفاده می کند و بیشتر در ایستگاه های مترو دیده شده است.
 

 

شغل و ماشین آقازاده های ورزشی چیست؟

4.452
این مطلب مفید بود ؟466
برگرفته از تماشاگران امروز-/ف
وبگردی