انعام
شاید بارها در زندگی روزمره خود این جمله را شنیده باشید: انعام ما یادتون نره! در رستوران،آرایشگاه،بیمارستان و ...،که در جوامع مختلف به یک قرارداد اجتماعی تبدیل شده و در واقع یک قرارداد غیررسمی است و درآمدی اضافی است برای افرادی که در مشاغل خدماتی کار می کنند.

انعام و عدم تمایل به پرداخت آن در ایران

انعام پولی است که در بخش های خدماتی به کارکنان پرداخت می شود و مبلغ آن جدای از قبض یا صورتحساب کلی است. به عبارتی انعام، نوعی درآمد غیررسمی تلقی می شود که میزان و نحوه پرداخت آن تابع قراردادهای غیررسمی اجتماعی است. انعام یا تیپ (tip)تقریبا در تمام نقاط دنیا وجود دارد، ولی فرهنگ هر جامعه میزان، شیوه، نوع و ... آن را تعیین می کند.

در مناسبات اقتصادی و در سطح خرد، جامعه ما شاهد بروز رفتارهای جدید در حوزه انعام یا تیپ دادن است، این روزها اگر شما به عنوان مشتری انعام ندهید برخلاف بسیاری از کشورها که شاید مدیریت مجموعه از شما بخواهد دست در جیب ببرید، انعام گیرنده به ازای این بی اعتنایی، به طور خودآگاه از ارائه خدمات مطلوب و شایسته سرباز می زند یا حتی در برابر انظار عمومی با غرولند و چشم غره، اعتراض خود را اعلام می کند.

 

انعام‬&lrm

انعام قراردادی غیررسمی و حقوقی اضافی

 

 

مهم نیست چه خدماتی با چه کیفیتی دریافت می کنیم. گویی موظف هستیم علاوه بر هزینه ناهار و شام و نوشیدنی یا درمان و آرایش و نظافت مبلغ دیگری هم پیاده شویم، حالا اسمش هرچه می خواهد باشد:انعام، شاگردانه، پول شیرینی یا عیدی!
 

 

این رسم که در بسیاری از جوامع به یک قرارداد اجتماعی تبدیل شده است در واقع یک درآمد غیررسمی است. درآمدی اضافی برای افرادی که اغلب در مشاغل خدماتی کار می کنند و ناچارند کم و کسری های دستمزد ثابت خود را با دریافت انعام از مشتریان پر کنند. از این منظر، انعام بی تردید کارکردی اقتصادی دارد. ضمن آنکه سبب می شود کارکنان برای ارائه خدمات بهتر تشویق شوند و انگیزه پیدا کنند. اما این تنها یک روی ماجراست.
داستان خوش انعام، ماجراهای ناخوشایندی هم دارد. از یک سو کارفرمایانی که موظف اند حداقل حقوق و دستمزدهای قانونی را برای کارکنان خود مقرر کنند بار خود را به دوش مشتریانی می اندازند که قرار است انعام بدهند؛ یعنی دستمزدها را کم تعیین می کنند و کارکنانشان را به دریافت انعام از مشتری وامی دارند. آن وقت در جایی که ارائه خدمات جزو وظایف افراد محسوب می شود، متوقعانه طلب انعام می کنند؛ در حالی که انعام وجهی است که باید اختیاری پرداخت شود و نه اجباری.
 
بدتر آنکه به مبالغ اندک هم قانع نمی شوند و با ترشرویی یا حتی بی ادبی انتظار انعام بیشتری دارند. کافی است پدر یا مادر داماد باشید تا در آرایشگاه یا تالار عروسی هر کسی که از راه می رسد به بهانه ای از شما شیرینی بخواهد. یا در بیمارستان، هنگامی که منتظر تولد فرزندتان هستید ناچار شوید به نگهبان و مسوول پذیرش و نظافتچی و نیمی از پرسنل مربوط و بی ربط، مژدگانی بدهید. یا از کارواش بیرون می آیید و متوجه می شوید دو برابر هزینه نظافت ماشین تان انعام داده اید. و در پمپ بنزین و پارکینگ و هتل هم از طلبداران انعام در امان نیستید!

سوی دیگر ماجرا اما، مشتریانی هستند که به هیچ وجه حاضر نمی شوند در ازای دریافت خدمات مطلوب و فوق العاده، ریالی پیاده شوند و سفره خالی پرسنل خدماتی بخش های مختلف را اندکی رنگین کنند. پس از صرف غذا در رستوران های لوکس ترجیح می دهند با پیشخدمت ها و نگهبان چشم در چشم نشوند و فلنگ را ببندند.
 
یا تصور می کنند حمل چمدان و وسایلشان در هتل، وظیفه باربرهاست پس در ازای این خدمت موظف به پرداخت هیچ وجهی نیستند. در حالی که در بسیاری از کشورهای جهان، پرداخت انعام به گارسون ها یا باربران هتل ها کاملاً مرسوم و پذیرفته شده است.
 
انعام، خوب یا بد، کارکرد اقتصادی مثبتی دارد. اما واقعیت اینجاست تا زمانی که هنجارهای حاکم بر این رسم، استاندارد و مشخص نباشد منشأ مشکلات بسیار است. هم برای مشتریانی که خدمات بی کیفیتی دریافت می کنند و ناگزیرند بهای آن را بی توجیه و منطق اضافه بپردازند؛ و هم برای کارکنانی که تلاش می کنند بهترین سرویس را ارائه بدهند اما، با کم لطفی مشتریان، دست خالی می مانند. در این پرونده ضمن ارائه تصویری از شکل و شیوه پرداخت انعام در کشورهای مختلف، برآنیم تا این رسم را در ایران از منظر جامعه شناسی بررسی کنیم.
 
الگوی پرداخت انعام در کشورهای مختلف دنیا چگونه است؟

آیا در کنار ساندویچ همبرگر یا سیب زمینی سرخ کرده تان لبخند هم می خواهید؟ بله؟ پس احتمالاً این غذا برایتان 15 درصد گران تر تمام می شود! و البته مشتریان بسیاری از رستوران ها در اروپا و آمریکا به پرداخت این مبلغ اضافی اعتراضی ندارند چراکه قرار است در ازای آن خدمات بهتری هم دریافت کنند و با گارسون های خوش اخلاق تری روبه رو شوند. در کشورهایی که رسم پرداخت انعام به یک قرارداد اجتماعی تبدیل و پذیرفته شده است، اگر انعام ندهید یا شرمندگی نصیبتان می شود یا باید چشم غره های یک گارسون عصبانی و دلخور را تحمل کنید.

رسم انعام دادن از اروپا آغاز شد اما به سرعت به آمریکا هم نفوذ کرد، کشوری که حالا سرآمد پرداخت و دریافت انعام است. در همان زمان، خدمه بسیاری از رستوران ها در آمریکا که از کارفرمای خود حقوق ناچیزی دریافت می کردند، کوشیدند تا با کار بیشتر و ارائه خدمات بهتر، رضایت مشتریان را جلب کنند و با انعام کسری درآمد خود را بپوشانند اما، همیشه پاسخ مطلوبی دریافت نمی کردند. و این شد که تنها در سال 1918، 100 پیشخدمت، به اتهام مسموم کردن سوپ مشتریانی که انعام نمی دادند، دستگیر شدند!

این روزها اما، این رسم به طور گسترده پذیرفته شده است. به گزارش موسسه سیاست اقتصادی آمریکا، 3 /4 میلیون نفر در این کشور برای گذران زندگی خود به دست و دلبازی انعام دهندگان متکی هستند.
در سال 2013 طبق قانون فدرال حداقل حقوق کارکنان رستوران ها 13 /2 دلار در ساعت تعیین شده بود در حالی که درآمد آنها از انعام به 25 /7 دلار در ساعت می رسید. تخمین زده می شود اقتصاد پرداخت انعام در این کشور ارزشی معادل 40 میلیارد دلار دارد. رقمی که تقریباً دو برابر بودجه ناساست! این ایده در مجموع توجیه اقتصادی دارد. اگر همیشه حق با مشتری است، پس او بهترین کسی است که می تواند کیفیت ارائه خدمات را ارزیابی کند و به آن پاداش بدهد.
 
اما این تنها یک روی سکه است. روی دیگر زمانی برملا می شود که این درآمد غیررسمی که پرداخت آن به اختیار مشتری نهاده شده و قرار است برای کارکنان خدماتی انگیزه سازی کند، به یک امر اجباری تبدیل می شود؛ اگر انعام ندهید نه خدمات خوبی دریافت می کنید، نه لبخند و روی خوش!
 

دردسرهای یک قرارداد اجتماعی

در کشورهایی که پرداخت انعام مرسوم یا حتی اجباری است (مانند آمریکا) گروهی هم هستند که پس از دریافت خدمات باکیفیت بدون پرداخت انعام، به اصطلاح جیم می شوند! این ساده ترین راه برای طفره رفتن از پرداخت انعام است.
 
اما، حرکت های اجتماعی سبب شده این رسم به هنجار قدرتمندی تبدیل شود و راه فرصت طلبی را بر هر دوسوی این بده بستان غیررسمی ببندد. به عنوان مثال در آمریکا 15 تا 20 درصد مبلغ صورتحساب باید به عنوان انعام پرداخت شود. نه گارسون ها می توانند بیش از این مبلغ را درخواست کنند و نه مشتریان می توانند با پرداخت مبلغ کمتر انتظار خدمات مناسب داشته باشند.

مطالعاتی که روی رفتار پرداخت انعام انجام شده است نشان می دهد مشتریان زمانی انعام بیشتری پرداخت می کنند که سرویس بهتری هم دریافت کنند. اما کشورهایی مانند ژاپن که در آنها انعام دادن نوعی توهین به شمار می رود، و در عین حال کیفیت ارائه خدمات هم بالاست، نقضی بر این یافته است. در این کشورها لازم نیست حتماً انعام بدهید تا کسی به شما رسیدگی کند!

نکته دیگر آنکه، پرداخت انعام در کشورهای مختلف تنها با میزان یا کیفیت خدمات دهی کارکنان هم بستگی ندارد؛ با چیزهایی مرتبط است که خنده دار یا گاهی تاسف بار به نظر می رسند. به عنوان مثال اگر مشتریان در حین سرو غذا در جریان پیش بینی هوا قرار بگیرند و اتفاقاً هوا خوب هم باشد، انعام بیشتری می دهند. یا اگر پیشخدمت مربوطه بلوند باشد یا لباس قرمز پوشیده باشد، مبلغ انعام بالا می رود! اکونومیست می نویسد در جدیدترین مطالعه مشخص شده است پیشخدمت های جذاب در آمریکا به طور متوسط 1261 دلار در سال، بیش از سایر همکاران خود انعام می گیرند.
 
به علاوه جنسیت و نژاد هم روی میزان انعام تاثیر دارد؛ پیشخدمت های سیاهپوست انعام کمتری دریافت می کنند و مطالعه ای که در سال 2011 انجام شده نشان می دهد زنان هم انعام کمتری می گیرند. پیچیدگی دیگر رسم انعام آن است که همواره، کسانی هستند که از دریافت آن محروم می مانند؛ مثل آشپزها یا سایر کارکنان پشت پرده که نقش آنها کمتر از پرسنل خدمات نیست و معمولاً هم حقوق کافی نمی گیرند.

دیدگاه اقتصادی دیگری هم وجود دارد که می گوید این رسم مشکل آفرین است زیرا افراد را به دو طبقه تقسیم می کند؛ یکی مشتریان، و دیگری کارکنانی که ناگزیرند مشتری را راضی نگه دارند و به نوعی برای دریافت انعام «ملتمس» او شوند. به همین دلیل است که در کشورهای کمونیست مانند روسیه یا چین پرداخت انعام ممنوع بوده و در کشورهای اسکاندیناوی که نابرابری کمتری دارند، هنوز هم مرسوم نیست.

به نظر می رسد داستان انعام دادن حتی در کشوری مثل آمریکا، روزبه روز پیچیده تر می شود. حتی زوج هایی که در یک رستوران غذا می خورند یا هنگام سفر در هتل ها اقامت می کنند بر سر میزان انعام به اختلاف برمی خورند چون انعام کم، نشانه ای از خساست فرد مقابل است. به این ترتیب، میزان انعام بدون توجیه اقتصادی ممکن است بالاتر برود تا جایی که می بینید یک ساندویچ خورده اید و به اندازه یک ساندویچ دیگر انعام داده اید!
 

از انعام اجباری تا ممنوع!

رسم انعام دادن اغلب مسافران یا توریست ها را سردرگم می کند چون نمی دانند کجا یا چقدر باید انعام بدهند. به عنوان مثال اگر کسی در محله های گران قیمت منهتن شام بخورد و 10 تا 15 درصد صورتحساب را انعام بپردازد، بی تردید با یک گارسون عصبانی روبه رو خواهد شد که از کم بودن مبلغ انعام شاکی است! در حالی که همین مبلغ در انگلستان کاملاً منطقی و مناسب به نظر می رسد.
 
این دردسرهای گاه و بیگاه سبب شده است برخی از مدیران رستوران ها درصدد تغییر این رسم بربیایند. مثلاً در آمریکا برخی از رستوران ها اعلام کرده اند کارکنان آنها دستمزد کافی می گیرند و لذا پرداخت انعام به آنها ممنوع است. یا برخی دیگر از رستوران های گران قیمت نیز به منظور کردن 15 تا 20 درصد حق سرویس «اختیاری» در صورتحساب، به جای انعام روی آورده اند.
 
آنها به مشتریان خود اعلام می کنند که حق سرویس به طور عادلانه بین تمام کارکنان تقسیم می شود بنابراین ضمن بالا رفتن دستمزد خدمه، از تبعات جانبی برخورد نامطلوب با مشتریان هم ممانعت می شود. البته برخی از اقتصاددانان معتقدند دریافت هزینه اضافی برای سرویس از نظر اقتصادی منطقی نیست چون از دید مشتریان، اولاً باعث افزایش قیمت صورتحساب می شود، در ثانی آنها تصور می کنند این وجه در نهایت به جیب سرپیشخدمت یا مدیر رستوران واریز می شود.
 
ضمن آنکه، فلسفه اصلی پرداخت انعام یعنی ایجاد انگیزه در کارکنان برای تلاش بیشتر زیر سوال می رود. در هر صورت به جز چند کشور معدود، مردم در گوشه و کنار جهان انعام می پردازند و کارکنان رستوران ها، بارها، هتل ها و رانندگان تاکسی، آن را برای بهبود شرایط معیشتی خود می پذیرند.

در آمریکا پرداخت انعام تقریباً اجباری است. در این کشور به دلیل پایین بودن دستمزد پیشخدمت ها، درآمد اصلی آنها از انعام تامین می شود و انعامی معادل 15 تا 20 درصد وجه صورتحساب مرسوم و مورد انتظار است. از آنجا که درآمد رانندگان تاکسی هم پایین است آنها نیز منتظرند تا 20 درصد کل مبلغ کرایه را به عنوان انعام دریافت کنند.
 
در فرانسه، بالای صورتحساب تمامی رستوران ها نوشته شده است:«شامل 15 درصد حق سرویس». این یعنی در نرخ غذا و نوشیدنی، هزینه مالیات و انعام لحاظ شده است. اما از آنجا که این مبلغ به صاحب رستوران تعلق می گیرد، مشتریان خود تا دو پوند به پیشخدمت ها انعام می دهند و برای خدمه هتل ها هم به ازای حمل هر چمدان یک یورو و برای نظافت اتاق دو یورو در نظر می گیرند. این سنت کمابیش در انگلستان، آلمان و ایتالیا مشابه است.

اما در نقطه مقابل اروپا، کشورهایی هستند که با بده بستان انعام میانه چندانی ندارند. در چین هیچ کس انعام پرداخت نمی کند. پرداخت انعام در ژاپن تحت هر شرایطی توهین و بی ادبی محسوب می شود چرا که دریافت خدمات خوب، به رویه ای استاندارد و مورد انتظار بدل شده است. در کره و هنگ کنگ نیز پرداخت انعام مرسوم نیست.
 
در سوئیس و بلژیک کارکنان خدماتی دستمزد خوبی می گیرند و از آنجا که حق سرویس در صورتحساب لحاظ می شود نیازی به پرداخت انعام نیست. برزیل، دانمارک، استونی و نیوزیلند نیز از دیگر کشورهایی هستند که میانه خوبی با این قرارداد اجتماعی ندارند.
 
انعام‬&lrm

انعام قراردادی غیررسمی و حقوقی اضافی

انعام، رفاه اجتماعی را افزایش می دهد

رسم انعام دادن در واقع نوعی قدردانی ارادی و اختیاری از کارکنان بخش های خدماتی است که خدمات با کیفیتی ارائه می دهند. این رسم پسندیده اما، از آنجا که یک قرارداد نانوشته اجتماعی است، پیچیدگی های بسیاری دارد. دکتر علی اصغر سعیدی در مورد کارکردهای انعام دادن می گوید با وجودی که پشت این رسم یک انگیزه اقتصادی وجود دارد اما این کنش اقتصادی نوعی هنجار ایجاد کرده است؛ هنجاری که در نهایت باعث افزایش رفاه اجتماعی می شود.
 
وی می گوید رسم پرداخت انعام در کشورهای مختلف، متفاوت است و بر مبنای فرضیات در کشورهایی که مردم اختلاف در قدرت و منزلت را کمتر تحمل می کنند، تحمل عدم قطعیت را ندارند یا برای روابط اجتماعی در مقایسه با معاملات اقتصادی ارزش بیشتری قائل هستند، چندان مرسوم نیست.
 

آیا در معاملات روزمره، انعام دادن نقش اقتصادی مهمی دارد؟

ببینید، اولاً همین که تحقیقات زیادی در این مورد صورت گرفته نشان می دهد انعام دادن برای محققان اقتصادی و اجتماعی موضوع مهمی است. ثانیاً، طبق برآوردهای انجام شده روزانه، میلیاردها دلار به این صورت در زندگی روزمره اقتصادی جابه جا می شود. ثالثاً اگر به انواع انعام دادن توجه کنید حداقل یکی از معمول ترین انواع آن بر کارایی خدمات، تاثیر مستقیم و بی تردیدی دارد.
 

انعام دادن در واقع نوعی هنجار اجتماعی است. آیا هنجارهای اجتماعی که انعام دادن را توصیه می کنند به بهبود وضع رفاهی افراد هم کمک می کنند؟

برخی اقتصاددانان بحث می کنند که هنجارهای اجتماعی به وجود می آیند تا وقتی بازار با شکست روبه رو می شود رفاه اجتماعی را بهبود ببخشند. برخی محققان با تحقیقات خود مدلی را نشان داده اند که بر اساس آن انعام دادن را یک هنجار محسوب کرده اند چون از یک سو انعام گیرنده، مثلاً پیشخدمت رستوران برای دریافت انعام کارش را به نحو احسن انجام می دهد و در مقابل ارائه خدمت باکیفیت، انتظار انعام دارد و پس از انجام کار خدمت گیرنده به او انعام می دهد.
 
فایده مندی مشتری به این هنجار اجتماعی بستگی دارد که هم وقتی فرد به رغم دریافت خدمت خوب انعام نمی دهد احساس شرمندگی به او دست می دهد و هم وقتی انعام می دهد احساس انصاف می کند. لذا الگوی رفتاری در اینجا ایجاد می شود که بر اساس آن، هرچه حساسیت برای کیفیت خدمات بالاتر باشد بازده میزان کیفیت خدمات و رفاه اجتماعی نیز بالاتر خواهد بود.
 
در حقیقت اقتصاددانان شکل کمتر آشکاری برای کنش اقتصادی قائل هستند و آن این است که هنجارهای اجتماعی رفتار از جمله کدهای اخلاقی در مواقعی که شکست بازار صورت می گیرد این چنین واکنش نشان می دهند تا رفاه افراد تامین شود. آرو اقتصاددان مشهور می گوید مجموعه ای از سنت ها و هنجارهای این چنینی وجود دارد تا کارایی اقتصادی را بهبود ببخشد.
 

سایر محققان علوم اجتماعی در این باره چه نظری دارند. به نظر می رسد این رسم با روانشناسی به ویژه روانشناسی رفتاری هم مرتبط است؟

این بحث اصلی آرو است اما برخی روانشناسان هم به تکمیل این بحث کمک کرده اند. آنها می گویند علت انعام دادن این است که افراد وقتی خدمت خوبی را دریافت می کنند، از انصاف به دور است که انعام ندهند.
 
در حقیقت با این کار، هم انصاف به خرج می دهند و هم دست و دلبازی خودشان را نشان می دهند، و البته با کسی که به او انعام می دهند نوعی همدلی هم دارند. در مقابل، وقتی هم که کسی انعام ندهد اما خدمت خوبی دریافت کرده باشد تحت فشار اجتماعی قرار دارد تا احساس شرمندگی کند. این را مردم در موارد مختلف تجربه می کنند مثلاً وقتی افراد دسته جمعی به رستوران می روند اگر انعام ندهند و خدمت خوب بگیرند این احساس شرمندگی بسیار بیشتر است تا اینکه فرد به تنهایی خدمتی را دریافت کند.
 
در مواردی حتی احساس شرمندگی به رغم دریافت نکردن خدمت خوب نیز به وجود می آید. مثلاً اگر سر مزار عزیز از دست رفته ای هستید و فاتحه خوان دوره گردی را می بینید به رغم اینکه خدمت باکیفیتی دریافت نکرده باشید انعام می دهید. در اینجا گویی در مقابل فردی که از دست داده اید احساس شرمندگی می کنید.
 

این رسم به چه عواملی بستگی دارد؟

انعام دادن به عوامل زیادی بستگی دارد اما از میان عوامل خرد قابل اندازه گیری می توان به میزان صورت حساب، کیفیت خدمت، جذابیت خدمت دهنده، دائمی بودن مشتری و علاقه مشتری به فضای دریافت خدمت، مثلاً رستوران یا فروشگاه اشاره کرد. به عوامل دیگری هم بستگی دارد مثلاً به شیوه پرداخت، یعنی صورت حساب را سر میز پرداخت کنید یا سر صندوق، نوع فضای رستوران هم در میزان انعام موثر است یعنی چندمنظوره بودن آن، به نحوی که وقت زیادی از اوقات فراغت شما را به خود اختصاص دهد و البته از آن لذت هم برده باشید.

به نظر می رسد موضوع انعام دادن در تحقیقات شاخه های مختلف علوم اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته، اما آیا به طور مشخص می توان گفت موضوعی اقتصادی است یا جامعه شناختی؟

اقتصاددانان و روانشناسان بیشتر از جامعه شناسان اقتصادی روی این موضوع تحقیق کرده اند. اما حتی در تحقیقات اقتصاددانان بر اجتماعی بودن ابعاد این مساله تاکید شده تا جایی که برخی گفته اند به رغم اینکه انگیزه اقتصادی پشت انعام دادن است اما این کنش اقتصادی یک نوع هنجار اجتماعی نیز ایجاد کرده است به نحوی که حتی برخی اقتصاددانان گفته اند هنجارهای اجتماعی مولد انعام دادن است. اما جامعه شناسان بسیار کم روی این موضوع تحقیق کرده اند.
 
علت اصلی اش این است که اقتصاد تا چند دهه پیش از 1920 تا 1980 در نزد جامعه شناسان تقریباً مهجور مانده بود و پدیده ای بود که یا به اقتصاددانان واگذار شده بود یا آنقدر در مقایسه با عوامل فرهنگی و اجتماعی ناچیز و کم اهمیت شمرده می شد که ارزش مطالعه نداشت. اما اگر قرار باشد جامعه شناس اقتصادی موضوع را تحقیق کند باید بگوید انعام دادن محصول ساخت اجتماعی، روابط اجتماعی، روابط غیررسمی سازمانی، خرده فرهنگ، قومیت یا هنجاری اجتماعی است که از این کشور به کشور دیگر و این جامعه به جامعه دیگر متفاوت است.
 

ابتدای بحث اشاره کردید که انعام دادن انواع مختلف دارد. می توانید تفاوت های آنها را توضیح بیشتری بدهید؟

حداقل شش نوع انعام دادن شناسایی شده است. اول انعام دادن به مثابه پاداش. این نوع معمول ترین شکل انعام دادن است و چون پولی جابه جا می شود خیلی مورد توجه است. در این شکل، کارگر خدمتی را ارائه می دهد و مصرف کننده انعامش را می دهد، مثلاً مسافر از راننده تاکسی بقیه کرایه را نمی گیرد، یا به باربر یا کارگر کارواش یا فاتحه خوان در گورستان یا پیشخدمت رستوران انعام می دهد. در برخی از این موارد ممکن است مقدار انعام با کیفیت خدمات یا مطلوبیت خدمت برای فرد مصرف کننده همبستگی داشته باشد. لذا وقتی از فرد می پرسی چرا انعام دادی می گوید کارش را خوب انجام داد یا زحمت کشید. پس میزان انعام هم نشان دهنده رضایت مشتری است.
 
دوم، انعام دادن به مثابه قیمت. در این مورد انعام قبل یا بعد از دریافت خدمتی انجام می شود. حد و مرز این نوع با نوع قبلی زیاد مشخص نیست. اما ایده پشت این نوع انعام دادن در حقیقت این است که انعام قیمت خدمت است نه انگیزه ای برای دریافت خدمت با کیفیت بالا. در ایران مثلاً انعام دادن به کارگر کارواش، اگر بدانید که او با همین انعام زندگی می کند و حقوق ثابتی ندارد تا اندازه ای قیمت خدمت است، البته کارواش اتوماتیک منظورم نیست.
 
یا انعام به فاتحه خوان در گورستان، یا کارگر هتلی در آسانسور یا حمل کننده چمدان، یا انعامی که مسافرکش ها به کسی که سر ایستگاه برایشان فریاد می کند، در این موارد شما برای دریافت خدمت باکیفیت انعام نمی دهید بلکه قیمت خدمت فرد را می دهید. اما اینکه چرا این نوع انعام به مثابه قیمت است این است که هر دو طرف نمی خواهند بر این نوع خدمت قیمت ثابت بگذارند.
 
از نظر کارایی، این شکل انعام دادن هزینه مبادلاتی را کم می کند یا از بین می برد چون در حقیقت وقتی هم خدمت دهنده و هم خدمت گیرنده هر دو راضی به انعام هستند دلیلش این است که انعام گیرنده برخی هزینه ها مانند مالیات بر درآمد را نمی دهد و انعام دهنده نیز احساس می کند از قیمت واقعی کمتر پرداخت کرده است. ضمن اینکه تشکر خودش را با انعام دادن نشان می دهد یا اگر در برخی موارد انعام هم ندهد کسی معترض نمی شود. اما اگر انعامی در کار نبود فرد باید قیمت ثابت خدمت را حتماً پرداخت می کرد.
 
سوم، انعام دادن پیشاپیش است. این نوع انعام دادن برای این است که خدمت گیرنده مطمئن شود خدمتی که دریافت خواهد کرد با کیفیت بالاست. در بسیاری موارد فرد انعام دهنده خدمات باکیفیت دریافت می کند و این تقریباً کارایی خدمت را تضمین می کند. البته توپ در زمین کارگر است که باید برای دریافت انعام خدمت باکیفیت ارائه دهد و رضایت مشتری را جلب کند.
 
تحقیقات نشان داده اند که دریافت کننده خدمت، اعتمادی که به او شده و انعامی را که قبل از خدمت دریافت کرده خدشه دار نمی کند. نوع چهارم، انعام به مثابه رشوه یا زیرمیزی است. این هم نوعی است که معمولاً قبل از انجام کاری پرداخت می شود. تفاوتش با انعام پیشاپیش این است که به نحو اجتماعی این نوع انعام پسندیده نیست و لذا به نوعی مخفیانه انجام می شود و خدمت گیرنده و خدمت دهنده انجامش را منکر می شوند.
 
دریافت کننده احساس خوبی ندارد چون بدون دریافت انعام هم باید آن خدمت را انجام می داد و انعامش به کیفیت خدمت ربطی ندارد و خدمت گیرنده نیز از دادن آن راضی نیست. این نوع انعام به تعهد سازمانی هم لطمه می زند و عمل مطلوبی محسوب نمی شود. نوع پنجم انعام دادن، انعام دادن در تعطیلات است که در بیشتر کشورها از جمله کشور ما امری مرسوم است. در حقیقت اسمش عیدی هم است که نه برای کیفیت بالای خدمت است نه افزایش کارایی، و خیلی به هنجارهای اجتماعی و فرهنگ هر جامعه بستگی دارد.
 
مثلاً وقتی مرتباً به استخری می روید یا آرایشگاه دائمی تان، در نزدیکی ایام تعطیلات نوروز انعام هم می دهید. نوع ششم، انعام به مثابه هدیه است. چون در برخی حرفه ها و مشاغل انعام دادن مرسوم نیست و شایسته هم نیست، لذا هدیه می دهند که نوعی تشکر از زحمات گذشته است مثلاً به پزشک، پرستار، روز معلم و شبیه به آن. این نوع بیشتر در کشورهایی مرسوم است که انواع دیگر انعام دادن پولی کمتر مرسوم است.
 
انعام‬&lrm

انعام قراردادی غیررسمی و حقوقی اضافی

 

رسم انعام دادن در کشورهای مختلف متفاوت است. در برخی کشورها بسیار مرسوم است اما در برخی این گونه نیست.

کاملاً درست است. در تحقیقاتی که تا به حال انجام شده فرضیه های مختلفی در مورد کشورهای متفاوت ارائه می شود که تفاوت انعام دادن بین کشورها را نشان می دهد. اولین فرض این است که چون انعام دادن حاکی از تفاوت قدرت و منزلت افراد است در کشورهایی که مردم تفاوت قدرت و منزلت را کمتر تحمل می کنند و ادراکی مبتنی بر قشربندی باز از نابرابری در میان مردم رواج دارد انعام کمتر مرسوم است. فرض دوم این است که انعام دادن عدم قطعیت درآمدی را برای هر دو طرف انعام دهنده و انعام گیرنده افزایش می دهد لذا ممکن است بر خلاف پیش بینی، درآمد انعام گیرنده را خیلی بالا ببرد و بالعکس.
 
البته اگر زندگی فرد انعام گیرنده در شغلش متکی بر انعام باشد ممکن است آنقدر انعام نگیرد که حیاتی ترین امور زندگی خودش را هم بگذراند. در نتیجه این فرض مطرح می شود که انعام دادن در کشورهایی که شهروندان کمتر تحمل عدم قطعیت را دارند رایج نیست. به قول خودمانی ترجیح می دهند آب باریکه ای داشته باشند تا اینکه متکی به انعام باشند.
به طور مثال برخی کارگران کارواش که تمام درآمدشان متکی بر انعام است یک روز ممکن است به خاطر آب و هوا ماشین بیشتری بشورند و انعام بیشتری داشته باشند و یک روز آنقدر کم انعام بگیرند که کفاف زندگی روزمره شان هم نباشد. فرض سوم این است که انعام دادن تعهد سازمانی را ضعیف می کند. رقابت بر سر دریافت انعام ممکن است تعهد فرد به سازمان را سست کند و مدیریت سازمانی را با مشکل روبه رو کند، به ویژه در رستوران ها که مدیریت پیچیده ای دارند.
 
لذا این فرض مطرح می شود که در کشورهایی که ارزش های سازمانی قوی در آن جاری است و افراد تعهد سازمانی بالاتری دارند و خود را بیشتر وابسته به سازمان می دانند تا وابسته به انعام مشتریان، کمتر رواج دارد. فرض چهارم این است که انعام دادن یا گرفتن، روابط اجتماعی را تضعیف می کند، چون پول جایگزین هدیه و تشکر از کار یا خدمتی می شود.
 
لذا این فرض مطرح می شود که انعام دادن در کشورهایی که مردم به روابط اجتماعی در مقایسه با معامله اقتصادی ارزش بالایی می دهند کمتر رایج است. پس در هر کشوری که میزان روابط منفعت طلبانه و سوداگرانه بیشتر رشد کرده باشد و به قول کارل پولانی هرچه کنش های اقتصادی و منفعت طلبی از روابط و ساخت های اجتماعی بیشتر منفک شده باشد انعام دادن هم بیشتر رواج دارد.


اقتصاددانان بیشتر به متغیرهای اقتصادی توجه دارند. اما با توضیحاتی که دادید متغیرهای اجتماعی زیادی با انعام دادن درگیر هستند؟

رسم انعام دادن چالشی برای اقتصاد نئوکلاسیک است. در بسیاری کشورها مردم بعد از دریافت خدمتی باکیفیت انعام می گذارند. اما این سوال از نظر نئوکلاسیک ها پاسخ داده نمی شود که چرا مردم به غریبه ای که ممکن است تا آخر عمر هم دیگر او را نبینند انعام می دهند؟ پاسخ این سوال مهم است نه تنها برای اینکه بفهمیم چرا مردم انعام می دهند بلکه برای این مهم است که بفهمیم چرا مردم سایر کنش های اقتصادی که با هنجارها و رسوم ارتباط دارند مانند رسم صدقه دادن، کمک به انجمن های خیریه و شبیه به آن را انجام می دهند.
 
البته کنش پولی انعام دادن با عقلانیت اقتصادی مرتبط است اما با روانشناسی رفتاری هم ارتباط دارد و هم با وجود هنجارهای اجتماعی مرتبط می شود. اینکه هنجارهای اجتماعی ممکن است موجد این چنین کنشی باشند مساله ای جامعه شناختی نیز است.
مساله انعام دادن را می توان از زاویه دیگری هم بررسی کرد. اینکه مردم حتی در شهری که غریب هم هستند ممکن است انعام بدهند.
 
اقتصاددانان در این مورد می گویند حدی از اعتماد باید در بازار وجود داشته باشد تا بتوان در آن کار کرد. اما برخلاف نظر اقتصاددانان، حتی نهادگرایان اقتصادی، ترتیبات نهادی به تنهایی نمی تواند کاملاً مانع تقلب در بازار شود. البته منبع این اعتماد را اخلاقیات می دانند. آرو می گوید جوامع در جریان تحول، خود توافقاتی تلویحی را برای نوعی احترام نسبت به دیگری توسعه داده اند.
 
این توافقات، برای بقای جامعه اساسی است، یا حداقل به کار موثر و کارا کمک می کند. میزانی از این اخلاقیات در جامعه قطعاً وجود دارد و تردیدی در وجود آن نیست. البته آرو اقتصاددان است و این را امری تعمیم یافته می داند. اما بر اساس نظر مارک گرانووتر، جامعه شناس اقتصادی آمریکایی می توان گفت اگر این اخلاقیات نباشد چطور می توان در ایران به جایگاه فروش بنزین بروید و نترسید از اینکه بفهمید در مقابل 50 هزار تومان تنها 40 لیتر بنزین زده اید. البته ممکن است برخی مواقع به طور نادر تقلبی وجود داشته باشد.
 
همان طور که گفتم البته اقتصاددانان این اخلاق را تعمیم یافته می دانند که بگویند برای همه نوع جوامع وجود دارد پس چیزی عمومی است لذا می توان در محاسبه در نظرش نگرفت. اما پاسخ جامعه شناسان این است که اگر انعام دادن کنشی اخلاقی در زندگی اقتصادی است دیگر نمی توان به راحتی آن را تعمیم یافته تلقی کرد چون ممکن است در برخی موارد هم رعایت نشود و هم اینکه موجد ارتکاب خلاف شود.
موارد متعددی وجود داشته اند که فردی انعامی را روی میز رستوران کنار جاده ای دور از خانه اش می گذارد. در این موارد عقلانیت اقتصادی نمی تواند به عنوان پیش فرض کنش اقتصادی رفتار فرد را توجیه کند. بلکه اینجا باید اخلاقیات را وارد کنید چرا که در این حالت کنش انعام دادن فرد سه ویژگی دارد که از نظر اقتصاددانان نئوکلاسیک غیرمعمول است.
 
اول اینکه ممکن است دو طرف انعام دهنده و انعام گیرنده قبلاً همدیگر را نشناسند، دوم اینکه آنها ممکن است بار دیگر همدیگر را نبینند، و سوم اینکه اطلاعات این معاملات ممکن است به افراد دیگر منتقل نشود. بر اساس نظر گرانووتر می توان بحث کرد که تنها در چنین موقعیت هایی است که انعام دادن را اساساً می توان با وجود کنش های اخلاقی توضیح داد. او می گوید حتی برخلاف نظر نهادگرایان اقتصادی اگر در این وضع هزینه معامله بالا هم باشد جای تعجب است که اخلاقیات تا این حد می تواند روی انعام دادن اثر بگذارد.

اما حقیقت این است که اقتصاددانان بسیار بیشتر از روانشناسان و جامعه شناسان روی این مساله تحقیق کرده اند. از نظر اقتصاددانان منظور از هنجار اجتماعی در اینجا یعنی یک قاعده و رسم. اما مقدار این انعام تا حدی به صورت حساب هم بستگی دارد و تقریباً حدود 10 تا 15 درصد صورت حساب است. اگر انعام دادن بعد از انجام خدمتی باشد تقریباً یک جور بازی است برخی می گویند ممکن است فردی خدمت خوبی بگیرد اما اگر قرار است دیگر به آن رستوران نرود دیگر انعام نمی دهد اما در بسیاری موارد هم بوده است که افراد انعام داده اند اما دیگر به آن محل نرفته اند.
 
اما اگر فردی مرتباً به رستورانی برود و برای انجام خدمتی باکیفیت انعام بدهد قاعده بازی را هر دو رعایت می کنند و خدمت خوب و انعام هر دو اتفاق می افتد. پس تقریباً انعام دادن ارائه سرویس خوب را نیز تضمین می کند. از این لحاظ می توان گفت اقتصاددانان نئوکلاسیک در پیش بینی اندازه انعام که به مثابه هزینه خرید خدمت محاسبه می شود موفق عمل کرده اند.

چرا ایرانی ها دوست ندارند انعام بدهند؟

3.67
این مطلب مفید بود ؟52
برگرفته از برترین ها/ی
وبگردی