ماه عسل

ماجرای نجات بیمار سرطانی در برنامه ماه عسل

تاریخ انتشار : 20 خرداد 1397کد مطلب : 68875تعداد نظرات : 1 نظر
برنامه ماه عسل شب گذشته 19 خرداد 97 با حضور جوانی که با امید به زندگی و عشق سرطان را شکست داده بود و جوانی که برای ازدواج 125 کیلو وزن کم کرده بود روی آنتن رفت.

در برنامه ماه عسل شب گذشته چه خبر بود

برنامه ماه عسل با اجرای احسان علیخانی شب گذشته 19 خردادماه 1397 ساعت 19 روی آنتن شبکه سه سیما رفت. احسان علیخانی در شب بیست و چهارم برنامه ماه عسل میزبان جوانی از کرمان بود که بعد از سالها دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان توانسته بود با نیروی عشق و امید به زندگی سلامتی خود را به دست آورد .

نجات جان مهمان ماه عسل با نیروی عشق

میثم کریمی جوان کرمانی مهمان ماه عسل روایت زندگی خود را در این برنامه اینگونه آغازکرد :من میثم کریمی اهل بافت کرمان هستم که به دلیل شغل پدرم در شهرهای مختلفی زندگی کرده ام و به دلیل علاقه و انتظار پدرم تحصیلاتم را تا مقطع فوق لیسانس معماری ادامه داده ام . من در یک پروسه زمانی کاهش وزن شدیدی داشتم و این موضوع برای همه فامیل مایه تعجب بود اما چون من فوتبال را به صورت حرفه ای بازی میکردم و به سالم بودن بدنم ایمان داشتم هرگز فکر بیماری در ذهنم نمیگنجید تا اینکه یک روز به همراه مادرم که معده درد داشت به مطب دکتر رفتم و بعد از معاینه مادرم از دکتر خواستم من راهم معاینه کند ،چراکه یک توده کوچک زیر بغلم احساس میکردم . دکتر بعد از معاینه به مادرم گفت که خانم پسر شما بیمار است و فورا دستور انجام سی تی اسکن داد ، من شوکه شده بودم و اصلا باورم نمیشد که بیمار باشم و بیماری به حدی جدی باشد که سریع دستور عکسبرداری بدهد، جواب سی تی اسکن نشان داد که 7 نقطه حساس بدن من درگیر بیماری سرطان شده است و باید سریع نمونه برداری انجام شود.

ماه عسل

روایت بیمار مبتلا به سرطان از روزهای سخت بیماری در ماه عسل

میثم ادامه داد :برای انجام نمونه برداری باید به تهران می آمدیم و اگر تا 7 صبح به بیمارستان میرسیدیم دکتر را میدیدم اگرنه باید تا 6 ماه صبر میکردیم ، من تمام راه از کرمان تا تهران را با سرعت رانندگی کردم و صبح زود به تهران رسیدیم و نمونه برداری انجام شد ، جواب نمونه برداری را بدون اینکه خودم را معرفی کنم توانستن با ترفندی بگیرم و آنجا بود که متوجه عمق بیماری شدم و دنیا روی سرم خراب شد ، همه چیز در عرض یک هفته رخ داد و باورم نمیشد منی که ورزشکار بودم در 27 سالگی به حدی بیمار شوم که بدنم 70 درصد سیستم ایمنی خود را از دست داده باشد و 7 نقطه حساس بدنم درگیر بیماری شده باشد.

مهمان برنامه ماه عسل ادامه داد :دکتر دستور انجام شیمی درمانی را داد و من برای انجام مراحل شیمی درمانی راهی کرمان شدم و آنجا به مطب یک دکتر رفتم که نور امید را در دلم زنده کرد و گفت اگرچه اوضاع تو اصلا خوب نیست اما من تو را خوب میکنم و از این مطب بیرون میفرستم .

جنگیدن مهمان ماه عسل با بیماری سرطان

میثم ادامه داد :شیمی درمانی را آغاز کردم و بعد از 6 ماه سی تی اسکن انجام دادم و متوجه شدم 3 نقطه از بدنم که درگیر بود خوب شده بود اما یک توده در جناغ سینه بود که به شدت درد ایجاد میکرد و به مرور داشت استخوان را میخورد و اگر به مغز استخوان میرسید دیگر کارم تمام بود ، فاز دوم شیمی درمانی را سریع آغاز کردم اما اوضاع بدنم بد و بدتر شد و آن سه نقطه که از بین رفته بود هم دوباره برگشت ، دردها به سراغم آمدند و شرایطم هر روز بدتر از روز قبل میشد و هر ثانیه من اشهدم را میگفتم و منتظر مرگ بودم.

 ماه عسل

نجات جان مهمان ماه عسل با نیروی عشق

مهمان ماه عسل ادامه داد :اما یک روز در میان دردهایی که میکشیدم گریه ها و التماس های پدرم به خدا را دیدم و شکستم و تصمیم گرفتم دیگر از درد ناله نکنم و امیدم را بیشتر کنم و دلم را به خدا سپردم و به خدا و بزرگی او ایمان آوردم و خدا مراد من و بهانه جنگیدن برای زندگی را در روز چهارم ماه رمضان به من داد.

معجزه عشق و بهانه جنگیدن برای زندگی از زبان مهمان ماه عسل

همسر میثم در بخش بعدی برنامه روی صندلی ماه عسل نشست و میثم از امیدی که بعد از آشنایی با همسرش در دلش زنده شده بود و نیروی جنگیدن برای زندگی را به او بخشیده بود صحبت کرد و همسرش در تکمیل این صحبت ها گفت :من آن شب کشیک بودم و خیلی اتفاقی میثم را دیدم که رابطه خوبی با بیمارها و پرستارها دارد و متوجه شدم بیماری میثم همان بیماری بود که پدرم چند سال پیش بر اثر آن فوت کرده بود و من هرگز خاطره خوبی از بخش آنکولوژی نداشتم . همانطور که در بخش نشسته بودم دوستم به من زنگ زد و گفت که برویم و با هم بستنی بخوریم ، میثم این حرف را شنید و گفت خانم دکتر دلتان می آید شما بستنی بخورید و من نخورم ، من اهمیتی ندادم و رفتم اما بعدا دلم برایش سوخت و چون بستنی برایش بد بود برای او و دو تخت کنار سیب زمینی خریدم و این کار من برای او سوء برداشتی شد که بعدها به هر طریقی راه صحبت را باز میکرد.

 ماه عسل

داستان زندگی پرفراز و نشیب مهمان ماه عسل

میثم ادامه داد :شانس با من یار بود و از آنجایی که خانم دکتر میدانست من مهندس هستم از من خواست برایش یک خانه پیدا کنم و برای همین من شماره ایشون را گرفتم و پیامک زدن هایم به هر بهانه ای به ایشون زیاد شد تا اینکه بلاکم کردند . ماجرا ها ادامه داشت تا اینکه یک روز در پارک از ایشون خواستگاری کردم و قول دادم که خوب بشوم وایشون با وجود مخالفت خانواده اش آنها را راضی کرد و به درخواست من جواب مثبت داد.

امید به زندگی در دلم زنده شده بود و بعد از اتمام شیمی درمانی پیوند مغز استخوان را انجام دادم و دیگر همسرم هرلحظه در کنار من بود و من با وجود اینکه سخت ترین روزهای زندگی ام را میگذراندم اما خدا مراد من را داد و امید من برای زنده ماندن به ثمر نشست و خوب شدم.

روایت 125 کیلو لاغری برای ازدواج در ماه عسل

 ماه عسل

مهمان ماه عسل برای ازدواج 125 کیلو وزن کم کرد

احمد مهمان 29 ساله ماه عسل که دانشجوی میکروبیولوژی از یزد بود ماجرای جالبی را در برنامه روایت کرد . احمد درباره این اتفاق در زندگی اش گفت :من در دورانی که لیسانسم را گرفته بودم عاشق یک خانمی شدم اما از طرف آنها جواب رد شنیدم چرا که وزنم 220 کیلو بود و کار نداشتم اما علاقه من به آن خانم باعث شد تا به دنبال بهبود شرایطم بروم ، 125 کیلو وزن کم کردم و تحصیلاتم را تا مقطع دکترا ادامه دادم و در حال حاضر استخدام رسمی دولت هستم اما هنوز هم از طرف مقابلم جواب رد شنیده ام .

در ادامه کلیپی از دورن کودکی و جوانی احمد و صحبت های مادرش پخش شد و این مهمان ماه عسل از تلاش 4 چهارساله اش برای رسیدن به این عشق گفت.

ماجرای نجات بیمار سرطانی در برنامه ماه عسل

4.127
این مطلب مفید بود ؟225
منبع : بخش فرهنگ و هنر نمناک/ م.ف
1 نظر به ثبت رسیده است
ایمان1397-03-22
میثم هم دوره ای سربازی من در سیرجان بود و همزمان دوره کارا مربیگری گذراندیم و در دوگردان مختلف مربی شدیم اونشب داخل تلوزیون دیدمش شکه شدم ازش میخوام اگه این پست من رو دیدن جواب بدن یه تماس باهاش بگیریم
100
وبگردی