سریال شهرزاد | قصه های سریال شهرزاد کمی دور از واقعیت! + عکس
حاشیه های سریال شهرزاد
سریال شهرزاد یکی از پر هزینه ترین مجموعه های تلویزیونی است که با بازی ترانه علیدوستی به زندگی در دهه سی میپردازد و با فروش بسیار خوبی هم روبرو است در این گزارش قصد داریم نیم نگاهی بیندازیم به ارتباطات و مناسبات مختلفی که در این مجموعه به تصویر کشیده شده است.
"شهرزاد" اولین ملودرامی است که با به تصویر کشیدن زندگی در دهه سی شمسی، موفق به جلب توجه عده زیادی از مخاطبین شده است اما این فیلم دارای نکات عجیبی هم هست!...
این روزها بازار فروش فیلم در بخش نمایش خانگی، رونق خاصی پیدا کرده است. "شهرزاد" اولین ملودرامی است که با به تصویر کشیدن زندگی در دهه سی شمسی، موفق به جلب توجه عده زیادی از مخاطبین شده است به گونه ای که کم نیستند افرادی که برای فرارسیدن روز دوشنبه و خرید سی دی جدید شهرزاد، لحظه شماری می کنند.
پرهزینه ترین مجموعه تلویزیونی در بخش نمایش خانگی، مجموعه ای است که با برخورداری از فیلمنامه ای قوی و هنرمندی بازیگران متعدد در بستری تاریخی ساخته شده است. "شهرزاد" حکایت زندگی اجتماعی در دهه سی است یعنی چیزی نزدیک به شصت سال قبل.
البته فضای زندگی و ابزارهای موجود در فیلم و فضا سازی منازل در این فیلم فوق العاده است و همین امر بر جذابیت این مجموعه می افزاید. بهره گیری از دیالوگ های معنا دار و استعاره ای، از دیگر نقاط قوت فیلم است.
هر چند رک گویی و استفاده از کلمات ناشایست هم فضای فیلم را به گونه ای کرده که تماشای آن برای سنین خاصی مناسب نیست. اما نکته قابل توجه به ارتباطات موجود در این مجموعه مربوط می شود.
آنچه ما از زبان مادربزرگ ها شنیده ایم و اخبار و مدارک هم آنرا تصدیق می کنند، وجود فضای مسلط بر جامعه آن زمان است. فضای مردسالارانه ای که بر تمامی ابعاد زندگی افراد سایه انداخته بود.
سخن از ازدواج های اجباری و از پیش تعیین شده در آن روزگار، کم نیست. حتی تا سه دهه قبل هم این موضوع کمابیش وجود داشته است. این مساله در سریال شهرزاد با ازدواج اجباری شهرزاد و قباد، به خوبی نشان داده شده است. اما ماجراهای دیگر این سریال به گونه ای اتفاق می افتند که گه گاه تصور می شود همان قضایایی که امروز در کافی شاپ ها می بینیم، در سریال شهرزاد در کافه نادری و گراند هتل می بینیم.
فضای زندگی و ابزارهای موجود در فیلم و فضا سازی منازل در این فیلم فوق العاده است و همین امر بر جذابیت این مجموعه می افزاید. بهره گیری از دیالوگ های معنا دار و استعاره ای، از دیگر نقاط قوت فیلم است. هر چند رک گویی و استفاده از کلمات ناشایست هم فضای فیلم را به گونه ای کرده که تماشای آن برای سنین خاصی مناسب نیست
به نظر می رسد در ارتباطات رمانتیک فیلم، بیش از حد اغراق شده است. برای نسل فعلی کمی عجیب است که دخترخانم و آقا پسری بتوانند به راحتی و هر زمان که اراده کردند، در کافه با هم قرار ملاقات بگذارند و به راحتی در مقابل هم بنشینند شعر بخوانند و نگاه های عاشقانه حواله یکدیگر کنند.
آیا جامعه سنتی و مردسالارانه آن زمان پذیرای چنین ارتباطاتی بوده است؟ یا اینکه اینها زاییده خیالات کارگردان است تا بر جذابیت های جانبی فیلم بیفزاید؟
آنچه مشخص است اینکه نمایش ارتباطات عاشقانه و یا به طور کلی ارتباطات میان جنس مذکر و مونث در این فیلم دارای تفاوت هایی است با واقعیت زندگی در دهه سی شمسی. اینکه دختر یک بزرگ زاده به نام بزرگ آقا، به خود اجازه دهد که با جوانی غریبه ارتباط برقرار کند و با او قرار حضور در رستوران هتل بگذارد، در حالیکه شوهر دارد، کمی عجیب است.
جالب اینکه اینگونه ارتباط ها توسط شخصیت های فیلم دائما تکرار می شوند اما به صورت دهان به دهان نمی چرخند. در حالیکه در اجتماع بزرگ امروز هم این موضوع دیده می شود و ممکن است گاهی به نقل محافل تبدیل شود.
حال چگونه می شود که فرهاد، روزی با شهرزاد به کافه نادری می رود و روز دیگر با رویا در همان مکان است و همه این وقایع به راحتی اتفاق می افتند بدون اینکه محدودیت و ممنوعیتی از جانب خانواده ها اعمال شود که اتفاقا ارتباطات روشنفکرانه در میان بزرگترهای فیلم هم دیده می شود.
ارتباط فرهاد و پدرش بیشتر شبیه به روابط امروزی است و کمی عجیب است که او پدری مقتدر است اما با همسرش ارتباطی خوب و تفاهم آمیز دارد و رفتاری کاملا دوستانه و منطقی با پسرش دارد. این فضا بیشتر به فضای پدرهای امروزی شبیه است که دائما توسط روانشناس ها و کارشناسان امور تربیتی تشویق می شوند به برقراری رابطه دوستانه با فرزندان.
البته لازم به ذکر است که موارد زیادی وجود دارد که نشان میدهد روش و منش نسل های سنتی گذشته از اصول و چارچوب درستی برخوردار بوده است اما به هر حال این نوع ارتباطات روشنفکرانه در آن زمان، کمی باور ناپذیر است.
اینکه شخصی مثل بزرگ آقا با آن همه قدرت و ابهت، دختر شوهردارش را برای نشست و برخواست با پسری غریبه، مذمت و تنبیه نمی کند، قابل توجه است و او سعی دارد از طریق ارتباطات غیرمستقیم دخترش را از این رابطه منصرف کند.
در واقع این برخوردها را می توان به ارتباطاتی فانتزی میان دختر و پدر تشبیه کرد و باید گفت که وجود چنین فضایی در جامعه شصت سال قبل ایران، چندان قابل باور نیست هرچند ممکن است موارد معدودی وجود داشته باشد اما نمایش این چنینی، از جمله مواردی است که می توان از آن به عنوان نواقص ارتباطاتی این مجموعه یاد کرد.
اصلا به طور کلی به نظر می رسد جسارت ابراز عشق در رفتار و ارتباطات جوانان فیلم، کمی از واقعیت زندگی اجتماعی آن زمان دور است و بیشتر به زندگی جامعه امروزی شباهت دارد و این نکته ای است که باید مورد بررسی و تحلیل مفصل تری قرار گیرد.