اشعار شهادت امام هادی
اشعار زیبا و مناسبی در رابطه با شهادت امام هادی (ع) وجود دارد که با توجه به فرارسیدن شهادت امام هادی علیه السلام می توان از آن ها استفاده کرد.

اشعار زیبا شهادت امام هادی علیه السلام

امام هادی علیه السلام 33 سال زعامت جامعه شیعی و مسلمانان را برعهده داشتند. ایشان فرزند امام جواد علیه السلام و مشهور به علی النقی است. دوران امامت امام هادی علیه السلام که ارتباط ایشان با شیعیان از طریق سازمان وکالت بود، معاصر چندتن از خلفای عباسی شد. احادیث بسیاری در باب تقسیر، فقه، اخلاق و امور اعتقادی و مباحث کلامی گزارش شده است. زیارت زیبای جامعه کبیره و همچنین زیارت ارزشمند غدیریه یادگار این امام بزرگوار است. مدت زیادی از امامت ایشان در سامرا سپری شد و پس از مسمومیت توسط خلفای عباسی در سن 42 سالگی به شهادت رسیدند.

در این مطلب از نمناک اشعاری زیبا و سوزناک در وصف امام علی النقی (ع) به مناسبت شهادت این امام بزرگوار در اختیارتان قرار گرفته است.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

مثل امواج خروشان که به ساحل برسند

وقت آن است که عشاق به منزل برسند

هادی راه تو هستی و یقیناً بی تو

ناگزیرند از آغاز به مشکل برسند

رهروان از تو و از جامعه تا بی خبرند

کی به درک قلم و قاف و مزمل برسند

واجب دین خدا بودی و ترکت کردند

در شتابند به انجام نوافل برسند

در جهان حاکم جبار فراوان دیدیم

که بعید است به پای متوکل برسند

سامرای تو مدینه ست مبادا یک روز

صحن های تو به ویرانی کامل برسند

با هم از غربت و داغ تو سخن می گویند

شاعرانی که به درک متقابل برسند

واژه ها کاش که از سوی تو الهام شوند

تا به این شاعر آشفته ی بیدل برسند

"احمد علوی"

شهادت امام هادی

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

شد دهم مهر ولا پنهان به زیر ابر کین

هادی شیعه بشد مسموم از زهر جفا

بود بالین پدر تنها امام عسکری(ع)

واغریبا گو وگریان بود مشغول دعا

زهر کین پاره جگر بنمود مولامان نقی(ع)

خون دل شد با دهانش آخرین دم آشنا

کرد رو سوی مدینه ناله از دل برکشید

یاد زهرا(س) مادرش کرد وعمویش مجتبا(ع)

با دهانی پر زخون نام حسین(ع) آمد به لب

یادش آمد لحظه ی آخر به دشت کربلا

کربلا جان داد فرزندی در آغوش پدر

سامرا گریان پسر بگرفته بر بابا عزا

تسلیت بادا به مولا حضرت صاحب زمان

از برای جد مظلومش بود صاحب عزا

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

تب دارترین تب زده ی بستر دردم

پر سوز ترین زمزمه ی حنجر دردم

رنگ رخ من بر همگان فاش نموده

در باغ نبی جلوه ی نیلوفر دردم

فریاد عطش زد دهن سوخته ام تا

تر شد لب خشکیده اش از ساغر دردم

جای عرق از چهره ی من زهر چکیده

پیغامبر خسته دل باور دردم

بر زیر گلوی جگرم دشنه کشیدند

من کُشته ی تیغ شرر لشکر دردم

آتش فکند بر قد و بالای سپیدار

یک ذره ی ناچیز ز خاکستر دردم

خون گریه کند اختر و مهتاب برایم

افلاک شده مستمع منبر دردم

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

قربان آقایی که بی منت عطا دارد

در روستا اندازه دنیا گدا دارد

دستی که آوردیم سویش پرشد و برگشت

یک دست هم در محضر خوبان صدا دارد

تا حضرت سید محمد دستگیر ماست

این دردهای لاعلاج ما دوا دارد

آنقدر قربانی برای نذر اوردند

حس میکنی دورو بر صحنش منا دارد

فیروزه ای رنگ است اما منشا نور است

خورشید هم از یمن این گنبد نما دارد

هرناامیدی با امید ازین حرم رفته

به به چقدر این آستان حاجت روا دارد

هرچند درهای حریمش سوخت درآتش

اما به دل داغی ز قبر مجتبی دارد

عالم بسوزد در غم آن قبر خاکی که

مهدی برایش شب به شب بزم عزا دارد

قبر غریب شهر یثرب سالیانی هست

فرقی اساسی با غریب کربلا دارد

اینجا فقط خاک است هرجا چشم میبیند

نه زائری دارد نه یک زائرسرا دارد

از ریسه بندان و چراغانی نگو اصلا

وقتی فقط این خاک نور ماه را دارد

نه دسته سینه زنی اینجاست نه هیئت

نه روضه خوانی که دل شور و نوا دارد

زهرا ولی جای همه سر میزند اینجا

با این که قدش خم شدست و درد پا دارد

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

یا حجت بن الحسن ای نور دیده

عزای جدّ غریب تو رسیده

ای اُمید همه سرت سلامت

مهدیِ فاطمه سرت سلامت

واویلا واویلا آه و واویلا...

مسموم ِزهر جفا شد امام ِ ما

گریان شد از غربتش حیدر و زهرا

گرچه از داغش هر دیده پُر آب است

غصه ی ما از آن بزم شراب است

واویلا واویلا آه و واویلا...

گریه کن ِاین دو غم شد هر خاص و عام

یک بزم شراب اینجا یکی هم در شام

اولاد زهرا با چشمان ِ گریان

لبهای خونین و چوب خیزران

واویلا واویلا آه و واویلا...

 _-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_ 

یا هادیَ النّقی جانم فدای تو/افتاده در دلم سوز عزای تو

مسموم اشقیا/مظلوم سامرا

مظلوم سامرا...

دل بر مصائبت بس مبتلا شده/پهلو شکسته ای صاحب عزا شده

بر تو شده جفا/مظلوم سامرا

مظلوم سامرا...

چشمان فاطمه از غصه شد پر آب/رفتی شبانه در یک مجلس شراب

با خصم بی حیا/مظلوم سامرا

مظلوم سامرا...

شکر خدا نشد رأست جدا ز تن/گریم به یاد آن عطشان بی کفن

مولای عالمین/خون خدا حسین

مظلوم حسین حسین...

امام هادی

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_  

السلام ای ابوالحسن هادی

وارث غصه و محن هادی

السلام ای امام مظلومان

تا ابد هم کلام مظلومان

حرمت بوده حسرت شیعه

ای چراغ هدایت شیعه

باز کن از کرامتت گره ای

تو امام غریب سامره ای

تو به درد همه دوا هستی

نوه ی حضرت رضا هستی

بوده است حافظ تو با اولاد

بین گهواره ی تو حرز جواد

ذولفقاری سینجلی داری

تا نشانی تو از علی داری

گرچه مظلومی و غریبی تو

گرچه بی یار و بی حبیبی تو

گرچه بزم شراب را دیدی

آن همه اضطراب را دیدی

شمر و زجر و سنان ندیدی که

چکمه روی دهان ندیدی که

پیرمردی عصا زنان نرسید

به تنت نیزه و کمان نرسید

گرچه بسیار درد و غم داری

باز هم شکر که حرم داری

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

بگذار کمی عرض ارادت بنویسم

دور از تو و با نیت قربت بنویسم

سجاده ی شب پهن شده، حی علی شعر

بگذار برایت دو سه رکعت بنویسم

بگذار که ده مرتبه در ظلمت این شهر

یا هادی و یا هادیِ امت بنویسم

شاید که چنان رود سر راه بیایم

بر صفحه ی صحرای جنون خط بنویسم

مقصود من از “یا من ارجوه رجب ها”

غیر از تو، که را وقت عبادت بنویسم؟

با ذره ای از مهر تو، ای چشمه ی خورشید

از نور تو، تا روز قیامت بنویسم

با این همه آلودگی، ای آیه تطهیر

از سوره ی انفاق و کرامت بنویسم

برداشته باد از رخ تو پرده و من نیز

بی پرده برای تو روایت بنویسم

شیر آمده از پرده برون با نفس تو

تا من هم از این رتبه ی خلقت بنویسم

تو ضامن شیر و پدرت ضامن آهوست

حق دل من نیست که حسرت بنویسم

من شاعر چشم تو ام، المنّه لِلّه

پس می شود از روی بصیرت بنویسم

هر لحظه چنان لاله بر افروختم از داغ،

هر آینه از درد به حیرت بنویسم

از غفلت ما بوده که شاهین شده کرکس

پس با قلم شرم ز غفلت بنویسم

از سنگ زدن بر دل آیینه بگویم

از سوختن پرده ی حرمت بنویسم

دست و قلمم نه، دهنم بشکند امروز

چیزی اگر از حد جسارت بنویسم

من آمده ام نقطه سر خط بنویسم

از جامعه، از شرح زیارت بنویسم

ای مهبط وحی، ای نفست معدن رحمت

بگذار که از چشمه ی حکمت بنویسم

وقتی که تویی راه رسیدن به خداوند

این قافیه را نیز هدایت بنویسم

آه ای دهمین ذکر مجیبّ الدعواتم

مضطرم و بگذار که حاجت بنویسم

حالا که نوشتند:و کنتم شفعایی

بگذار ز اسباب شفاعت بنویسم

از خون گلویی که به قنداقه نشسته

از دست قلم گشته ی غیرت بنویسم

من آمده ام نقطه سر خط بنویسم

از مردم نا مرد شکایت بنویسم

از زهر جگر سوز نوشتم که بسوزم

از تشنگی ات وقت شهادت بنویسم

از رفتن باپای پیاده پی مرکب

از ماندن درهرم حرارت بنویسم

شب… بزم شراب…آیه تطهیر…تعارف

باید چقدر ذکر مصیبت بنویسم

من آمده ام نقطه سرخط بنویسم

برمنتقمش نامه دعوت بنویسم

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

ای ماه، مستنیر ز نور لقای تو

خورشید کسب فیض کند از ضیای تو

ای خاص و عام از کرمت برده صبح و شام

پیوسته فیض از سر خوان عطای تو

ای جبرییل میر ملک پیک انبیاء

خدمتگذار بر در دولت سرای تو

ای عاشر الائمه علی النقی که هست

چشم امید خلق به مهر و وفای تو

ای پور پاک معنی جود و کرم جواد

حاتم هزار بار خجل از ثنای تو

ای مظهر جلال و جمال خدای فرد

شد طوطیای چشم ملک خاک پای تو

در هر دو کون خرم و شاد است و رستگار

در دل هر آن که داشت فروغ ولای تو

خوفش ز آفتاب جز این است بی سخن

در دهر هر که زیست به تحت لوای تو

تا مدفن شریف تو شد سرّ من رأی

جان بخش و غم زدای شد از صفای تو

زد طعنه بر بهشت برین هر کسی که دید

آن گنبد منور و صحن و سرای تو

ای هادی هدایت دین مبین حق

ای آن که مدح خوان تو باشد خدای تو

"علامه" با بضاعت فکرش کجا سزد

انشا کند چکامه مدح و ثنای تو

"علامه"

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

کیستم من شاهکار ملک ذات کبریایم

دهمین مسند نشین از بعد ختم الانبیایم

گوهری ارزنده از گنجینه ‏ی جود جوادم

نهمین فرزند دلبند علی مرتضایم

مصرعی از شعر ناب عصمت کبرای حقم

هشتمین پرورده ی ایمان و صبر مجتبایم

پاسدار پرچم پر افتخار حق پرستی

هفتمین سنگر نشین نهضت خون خدایم

دُرّ عبادت فارغ التحصیل درس عابدینم

ششمین زینت فزا از بهر محراب دعایم

در نایابی ز بحر دانش بحراالعلومم

پنجمین گنجینه ی اسرار کل ماسوایم

صادق آل نبی را وارث فقه و اصولم

چارمین استاد دانشگاه تکوین ولایم

وارث موسی بن جعفر در مسیر پایداری

سومین نور دل آن پیشوای مقتدایم

محور چرخ زمانم، حجت روی زمینم

دومین گل از گلستان علی موسی الرضایم

در مسیر حق پرستی بعد آباء گرامم

اولین هادی خلق بعد از مصباح الهدایم

در شجاعت بی قرینم، در سخاوت بی نظیرم

حق پرستان را حبیبم، دردمندان را دوایم

من وصیم، من ولیم، من نقیم، من سخیم

زانکه همنام علی معنیِ، های هل اتایم

آیه ی تطهیر را مصداق و از امر الهی

آیه ای از شاخصار نصِ نون اِنّمایم

غم مخور (ژولیده) فردا پای میزان عدالت

شافعت در نزد حق هنگام پاداش و جزایم

"ژولیده نیشابوری"

شهادت امام هادی(ع)

 _-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_ 

شده ام بر آن که پری زنم به هوات یا علی النقی

سفری کنم و سری زنم به سرات یا علی النقی

به هوات تازه کنم نفس، به سرات آیم از این قفس

برسم به مأمن آسمان رهات یا علی النقی

هله ای قلم تو شروع کن، ز درون درآ و طلوع کن

بنویس سردر مشق های سیات یا علی النقی

بنویس دست مِداحتم نرسد به عرش فضائلت

شود آبهای جهان اگر که دوات یا علی النقی

بنویس اوج کدام دم، برسد به وسعت آن قلم

که دمیده جامعه ای بدان جلوات یا علی النقی

تو همان تجلّی ایزدی، که به شکل بنده درآمدی

و سروده ای غزل از زبان خدات یا علی النقی

و به استناد زیارتت، تو و اهل بیت نبوتت

شده اید رب جلی ولی به صفات یا علی النقی

ز عدم وجود درست کن، ز نبود بود درست کن

و به شیر جان بده با مسیح نگات یا علی النقی

منم آشنای قدیم تو، ز دیار عبدالعظیم تو

که سلام میدهمت به شوق لقات یا علی النقی

نبود به بودن تو غمم، بخداکه حر جهنمم

که گرفته ام به ولات برگ برات یا علی النقی

بگذار کعبه ی سامرا، قدمی طواف کنم

سر خویش را بزنم به کوی منات یا علی النقی

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

ای نجل جواد، ابن رضا، حضرت هادی

بگرفته حسن بر تو عزا حضرت هادی

یک عمر ستم دیـده ز جور «متوکل»

در آینه صبح و مسا حضرت هـادی

دل سوخته از طعنه و از زخم زبان ها

خونین جگر از زهر جفا حضرت هادی

بردند همان شب که سوی بـزم شرابت

چون از تو نکردند حیا حضرت هادی

افسوس که کشتند تـو را از ره بیـداد

بی جرم و گنه، قوم دغا حضرت هادی

افسوس، به جور از حرم مادر و جدت

گشتی تو غریبانه جدا حضرت هادی

کس از غم ناگفته ات ای یوسف زهرا

آگاه نشد غیر خـدا حضرت هـادی

کشتند تو را در دل غربت، به چه جرمی؟

ای جان جهانت بـه فدا! حضرت هادی

بزم می و خون دل و حبسِ ستم و زهر

حق تو عجب گشت ادا حضرت هادی

در ماتـم تـو ای خلف پـاک پیمبـر

شد سامره چون کرب و بلا حضرت هادی

"میثم" به تو و غربت تو اشک فشاند

ای کشته بی جرم و خطا حضرت هادی

"غلامرضا سازگار"

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

مردم سیه بر تن کنید/شال عزا گردن کنید

دلها به غم آغشته شد/امام هادی کشته شد

عالم شده دار البُکا/در ماتم شمس ولا

زهرا(س) بُوَد صاحب عزا/ امام هادی کشته شد

مردم سیه بر تن کنید....

در سوّم ماه خدا/کشته شده مولای ما

سبط جواد بن الرّضا/امام هادی کشته شد

مردم سیه بر تن کنید....

ارض و سما ماتمسرا/شد در عزایش سامرا

همچون زمین کربلا/امام هادی کشته شد

مردم سیه بر تن کنید....

دل داده از کف صبر و تاب/زهرا(س) و چشمان پر آب

نور حق و بزم شراب/امام هادی کشته شد

مردم سیه بر تن کنید....

امّا لب شاه جهان/در مجلس آن دشمنان

آرزده شد با خیزران/واغربتا واغربتا...

مظلوم حسین مظلوم حسین...

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_ 

تنها امام سامره تنها چه میکنی؟

در کاروان سرای گداها چه میکنی؟

دارم برای رنگِ تنت گریه میکنم

پایِ نفس نفس زدنت گریه میکنم

باور کنیم حرمت تو مستدام بود؟

یا بردن تو بردنِ با احترام بود؟

باور کنیم شأن تو را رَد نکرده است؟

این بد دهانِ شهر به تو بد نکرده است؟

گرد و غبار، روی تو ای یار ریختند

روی سر ِتو از در و دیوار ریختند

مردِ خدا کجا و اینهمه تحقیر وایِ من

بزم شراب و آیه ی تطهیر وایِ من

هرچند بین ره بدنت را کشید و بُرد

دستِ کسی به رویِ زن و بچه ات نخورد

باران نیزه، نیزه نصیب تنت نشد

دست کسی مزاحم پیراهنت نشد

این سینه ات مکان نشست کسی نشد

دیگر سر تو دست به دست کسی نشد

شعر امام هادی (ع)

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

بسوزم از دل و جانم، برای حضرت هادی

ز زهر کینه جان داده، فدای حضرت هادی

واویلا آه و واویلا...

به زهرا تسلیت گوییم، عزای نور عینش را

همان که کشته شد مظلوم، غریبانه به سامرا

واویلا آه و واویلا...

چنان از زهر نامردان، ازو سوزانده شد پیکر

که هر دم ناله سر میداد، کجایی سوختم مادر

واویلا آه و واویلا...

ببین مادر ببین مادر، که سر تا پا شرر گشتم

چو فرزندت حسن من هم، ببین پاره جگر گشتم

واویلا آه و واویلا...

ز بس مظلوم بودم من، شدم از غصه آکنده

عدو در پیش چشمانم، زکینه قبر من کنده

واویلا آه و واویلا...

ببین مادر عطش گشته، به من غالب در این غوغا

دم آخر کنم گریه، به یاد روز عاشورا

واویلا آه و واویلا...

میان مقتا عشقش، حزین و خونی و عریان

حسینت ناله سر میداد، انا العطشان انا العطشان

واویلا آه و واویلا...

ز بسکه تشنگی غالب، شده بر سبط پیغمبر

حسینت دود می دیده، همه جا را دم آخر

واویلا آه و واویلا...

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

باز شب شهادت تو روضه ها

پر بزن دوباره تا سامراء

با صدای غم منادی میگه دل به غصه دادی

میزنم سینه برا امام هادی

السلام علیک سیدَنا شهیدٌ و مسموم، أمامَنا

قلبم از غم تو شده کباب

کی برده تو رو تا بزم شراب

زدی ناله پشت ناله زیر لب گفتی محاله

هتک حرمت حسین بیش سه ساله

السلام علیک سیدَنا شهیدٌ و مسموم، أمامَنا

به یاد شهید کرببلا

میزدی رو خاکا تو دست و پا

سمت قبله پاکشیدی از جهان خیری ندیدی

روی پای مادرت نفس بریدی

السلام علیک سیدَنا شهیدٌ و مسموم، أمامَنا

"رضا تاجیک"

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

تب دارترین تب زده ی بستر دردم

پر سوز ترین زمزمه ی حنجر دردم

رنگ رخ من بر همگان فاش نموده

در باغ نبی جلوه ی نیلوفر دردم

فریاد عطش زد دهن سوخته ام

تا تر شد لب خشکیده اش از ساغر دردم

جای عرق از چهره ی من زهر چکیده

پیغامبر خسته دل باور دردم

بر زیر گلوی جگرم دشنه کشیدند

من کُشته ی تیغ شرر لشکر دردم

آتش فکند بر قد و بالای سپیدار

یک ذره ی ناچیز ز. خاکستر دردم

خون گریه کند اختر و مهتاب برایم

افلاک شده مستمع منبر دردم

"وحید قاسمی"

 _-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_ 

عشق من، جان من، یا امام هادی

روح ایمان من، یا امام هادی

احسان و جود عادتکم یبن فاطمه

سلم لمن سالمکم یبن فاطمه

ما دشمنان دشمن فتنه گر تو ایم

حرب لمن حاربکم یبن فاطمه

مولایم تویی آقا...

کن دعا تا مهدی زهرا بیاید

عقده از دل ما شیعیان گشاید

ای آفتاب خفته به وادی سامرا

یک دم نظر نما تو به احوال زار ما

حقّ علیّ اصغر جدت عنایتی

با ذکر تو روند، محبین به کربلا

ثارالله گل زهرا... 

اشعار زیبا شهادت امام هادی علیه السلام

3.148
این مطلب مفید بود ؟3018
منبع : بخش سرگرمی نمناک/ح.ب/ن
وبگردی