در زبان انگلیسی برخی کلمات دشوار وجود دارد که اغلب افراد از معنی آن ها بی اطلاع هستند، لیست سخت ترین کلمات انگلیسی به همراه ترجمه را ملاحضه می نمایید.
لیست سخت ترین کلمات انگلیسی به همراه معنی
آیا می خواهید برای یک امتحان زبان انگلیسی آماده شوید که در سطح بالا برگزار می شود؟ آیا احساس می کنید که در مورد کلمات انگلیسیِ سخت، کمی ضعیف هستید، اگر پاسخ شما بله است، پس به سایت خوبی مراجعه کرده اید. اگر بتوانید از لحاظ لغوی خودتان را تقویت کنید، قطعا می توانید امتحان های سخت زبان انگلیسی را هم پشت سر بگذارید. به همین دلیل در این قسمت از نمناک سخت ترین کلمات انگلیسی را به شما معرفی می کنیم تا معنای آن ها را بیاموزید.
سخت ترین کلمات انگلیسی | ترجمه |
Abnegation | چشم پوشی کردن، نادیده گرفتن |
Aggrandize | ارتقاء قدرت، جایگاه و یا افزایش ثروت |
Alacrit | چابکی، نشاط، اشتیاق |
Anachronistic | به یکباره و ناگهانی |
Archetypal | کهن الگو |
Ascetic | مرتاض، کسی که برای اهداف معنوی خودش را ریاضت می دهد |
Beguile | فریب خوردن، اغفال کردن |
Blandishmentt | ریشخند |
Cajole | چاپلوسی |
Callous | بی تفاوتی نسبت به دیگران، بی عاطفه بودن |
Camaraderie | حس صمیمیت، همراهی، همدلی |
Circumlocution | بیان چیزی به شکل غیر مستقیم |
Clamor | تقاضا کردن |
Cognizant | آگاه و باخبر |
Construe | تفسیر کردن، معنی کردن |
Convivial | فضای لذت بخش |
Demagogue | سیاستمدار هوچی گر که قصد فریب مردم معمولی را دارد |
Denigrate | بد نام کردن |
Didactic | آموزشی، تعلیمی |
Disparat | نامساوی، نامتجانس |
Eclectic | جدا کردن بهترین ها از طیف وسیعی از منابع اطلاعات |
Egregious | فاحش، برجسته |
Embezzlement | اختلاس |
Enervate | رعایت نکردن اخلاقیات، بی رگ |
Ephemeral | کوتاه مدت، موقتی، زود گذر |
Equanimity | حفظ تعادل ذهنی در شرایط استرس زا |
Fatuous | احمق |
Iconoclast | کسی که به مخالفت از یک عقیده محکم به پا می خیزد، تابوشکن |
Gratuitous | بلاعوض |
Idiosyncrati | وابستگی به یک نفر |
Incumbent | ناگزیر بودن از انجام یک کار اخلاقی |
Inveterate | از روی عادت |
Libertarian | طرفدار آزادی |
Licentious | بی بند و بار |
Largess | مهربانی و بخشندگی در اهدای پول و کادو |
Multifarious | گوناگون یا متنوع |
Obdurate | سرسخت بودن و عوض نکردن عقیده |
Ostracism | محروم کردن یک فرد یا یک بخص خاص از حقوق اجتماعی |
Pejorative | تحقیر کردن |
Pertinacious | لجوج، خودسر |
Phlegmatic | ابراز نکردن احساسات |
Promulgate | اعلام یا انتشار |
Quotidian | چیزی که هر روز اتفاق می افتد. روزمره |
Recalcitrant | سرسخت، مقاوم |
Sanctimonious | مقدس از لحاظ اخلاقی |
Solipsism | نظریه فلسفی که در آن فرد به خودش توجه دارد که اصطلاحاً به آن نفس گرایی گفته می شود |
Travesty | تقلید کردن به مسخرگی |
Ubiquitous | حاضر در همه جا |
Vicissitude | یک تغییر ناخوشایند و ناخواسته |
Vociferous | شخصی یا چیزی با صدای بیش از حد بلند |
Abject | پست کردن |
Abscond | ترک کردن مکان به شکل رمزآلود و با عجله |
Bereft | محروم بودن یا کمبود داشتن |
Calumny | شایعه پراکنی برای پایین آوردن جایگاه یک فرد معروف |
Capitulate | مقاومت کردن در مورد یک درخواست ناخوشایند |
Umbrage | نگرانی |
Emollient | نرم کننده پوست |
Dirge | عزاداری در مراسم یا ختم نوحه سرایی برای مرگ یک نفر |
Dispel | از بین بردن شک و تردید |
Epistolary | به شکل نامه |
Epistolary | به شکل نامه یا سند |
Exacerbate | بدتر کردن شرایط، احساسات یا مشکلات |
Forbearance | خودکنترلی، صبوری؛ تحمل |
Gourmand | کسی که از غذا خوردن لذت میبرد |
Heterogeneous | تغییر در یک شخصیت یک محتوا |
Impecunious | بی پولی یا کم پول داشتن |
Pellucid | واضح، مشخص، قابل فهم |
Philanthropic | بشردوست |
Protean | تغییر مداوم، سازش پذیر |
Spurious | جعلی، اشتباه |