غزل 329 حافظ

تفسیر غزل شماره 329 حافظ : جوزا سحر نهاد حمایل برابرم

کد مطلب : 93060
زمان مطالعه : 3 دقیقه

تفسیر کامل غزل 329 حافظ با مطلع "جوزا سحر نهاد حمایل برابرم" که در جواب فال آنلاین شما آمده است را در ادامه می خوانید.

فال حافظ نمناک و غزل شماره 329 حافظ :جوزا سحر نهاد حمایل برابرم

درصورتیکه پاسخ فال حافظ آنلاین شما، غزل شماره 329 یا همان شعر "جوزا سحر نهاد حمایل برابرم" است، تعبیر و تفسیر کامل غزل 329 حافظ را در این بخش از فال حافظ نمناک خواهید خواند.

فال حافظ امروز

متن شعر و غزل جوزا سحر نهاد حمایل برابرم

جوزا سحر نهاد حمایل برابرم

یعنی غلام شاهم و سوگند می‌خورم

****

ساقی بیا که از مدد بخت کارساز

کامی که خواستم ز خدا شد میسرم

****

جامی بده که باز به شادی روی شاه

پیرانه سر هوای جوانیست در سرم

****

راهم مزن به وصف زلال خضر که من

از جام شاه جرعه کش حوض کوثرم

****

شاها اگر به عرش رسانم سریر فضل

مملوک این جنابم و مسکین این درم

****

من جرعه نوش بزم تو بودم هزار سال

کی ترک آبخورد کند طبع خوگرم

****

ور باورت نمی‌کند از بنده این حدیث

از گفته کمال دلیلی بیاورم

****

گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر

آن مهر بر که افکنم آن دل کجا برم

****

منصور بن مظفر غازیست حرز من

و از این خجسته نام بر اعدا مظفرم

****

عهد الست من همه با عشق شاه بود

و از شاهراه عمر بدین عهد بگذرم

****

گردون چو کرد نظم ثریا به نام شاه

من نظم در چرا نکنم از که کمترم

****

شاهین صفت چو طعمه چشیدم ز دست شاه

کی باشد التفات به صید کبوترم

****

ای شاه شیرگیر چه کم گردد ار شود

در سایه تو ملک فراغت میسرم

****

شعرم به یمن مدح تو صد ملک دل گشاد

گویی که تیغ توست زبان سخنورم

****

بر گلشنی اگر بگذشتم چو باد صبح

نی عشق سرو بود و نه شوق صنوبرم

****

بوی تو می‌شنیدم و بر یاد روی تو

دادند ساقیان طرب یک دو ساغرم

****

مستی به آب یک دو عنب وضع بنده نیست

من سالخورده پیر خرابات پرورم

****

با سیر اختر فلکم داوری بسیست

انصاف شاه باد در این قصه یاورم

****

شکر خدا که باز در این اوج بارگاه

طاووس عرش می‌شنود صیت شهپرم

****

نامم ز کارخانه عشاق محو باد

گر جز محبت تو بود شغل دیگرم

****

شبل الاسد به صید دلم حمله کرد و من

گر لاغرم وگرنه شکار غضنفرم

****

ای عاشقان روی تو از ذره بیشتر

من کی رسم به وصل تو کز ذره کمترم

****

بنما به من که منکر حسن رخ تو کیست

تا دیده‌اش به گزلک غیرت برآورم

****

بر من فتاد سایه خورشید سلطنت

و اکنون فراغت است ز خورشید خاورم

****

مقصود از این معامله بازارتیزی است

نی جلوه می‌فروشم و نی عشوه می‌خرم

معنی و تفسیر غزل شماره 329 حافظ در فال شما

ای صاحب فال، خوشحال و امیدوار باش که روز و روزگار به کام تو شده است و اوضاع و احوالت جوری رقم میخورد بطوریکه تو به خواسته دلت خواهی رسید.

در زندگی تا امید بخداوند داری نگران هیچ‌چیز نباش و بدان که بخت با تو یار خواهد شد.

فالت این را به تو می گوید که همه‌چیز بر وفق مرادت شده و دنیا روی خوشش را به تو نشان داده است.

خداوند مهربان را برای تمام خوشی‌ها و نعمت‌هایی که به تو عطا فرموده شکرگزار باش.

همیشه بر عهد و پیمانی که بسته‌ای وفادار باش تا حق دوستی را ادا کنی.

در مواجهه با هر مشکل و سختی، نا امید نشده و از میانه راه برنگرد چراکه راهی که در پیش گرفته ای، راه درستی است و تو را به هدفت میرساند.

اعتماد به نفست را روز بروز رشد داده و قوی تر کن و در هر تصمیم و معامله ای بهترین متاع را انتخاب کن.

نظرات