اشعار شهادت امام رضا
شعر و غزلیات ویژه ای برای شهادت امام رضا علیه السلام وجود دارد، اشعار کوتاه و بلند بی نظیری که می توانیم از آن ها برای شهادت امام رضا (ع) استفاده کنیم.

شعر و غزلیات ویژه شهادت امام رضا (ع)

علی بن موسی بن جعفر (ع) معروف به امام رضا هشتمین امام ما شیعیان است که در 55 سالگی و آخر ماه صفر سال 203ق در طوس به دست مأمون به شهادت رسید. حرم امام رضا، در شهر مشهد واقع است و زیارتگاه مسلمانان است به همین خاطر و لطف وجود مبارک این امام همام در شهر مشهد ایشان جایگاه ویژه ای در نزد ایرانیان دارند. در این بخش از نمناک به مناسب شهادت هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت اشعار زیبایی را برای دوستداران و عاشقان اهل بیت و امام رضا(ع) آماده کرده ایم.

گلچین اشعار کوتاه و بلند شهادت امام رضا

دارُالشفایِ کشورِ ما مشهدالرضاست

جانم فدایِ شاهِ غریبی که آشناست

امضایِ تو مجوّزِ رفتن به کربلاست

بعد از دو ماه گریه وُ سینه زنی وُ آه

من آمدم به سویِ حریمت سلام…شاه

اِی دستگیر فُلک وُ فَلک دستِ من بگیر

آزاد کن مرا که شدم بنـده وُ اسیر

از نوکرانِ صحنِ توام ایهـاالامیر

شرمنده آمدم سَرَم اَنداختم به زیر

بد کرده اَم اگر به خودم کرده اَم ولی

تو گـریه کن به حالِ دلِ نوکـرت علی

از زَهر بدتر است عملکـردِ من رضا

زینت نشد برایِ تو این سینه زن رضا

خون کرده اَم به قلبِ حسین وُ حسن رضا

حالا بساطِ توبه وُ یک بی کفن…..رضا

این آخرین وصیتِ سلطانِ غربت است

تنها مسیرِ توبه یِ ما اشک وُ هیات است

اینگونه دست وُپا زَدَنَت می کشد مرا

یابن الشَبیب گفتی وُ رفـتیم کربلا

زردی چهره یِ تو وُ سرخی نیزه ها

هر دو زبان گـرفته بیا مُنتـَقِم بیا

حُجره شبیه گوشه یِ گودالِ غم شده

دلواپـسی اهلِ محـّرم حـرم شده

تو سوختی ولی حرمت در شراره نیست

پیراهنِ تو غرقه به خون پاره پاره نیست

در چنـگهایِ دشمن تو گوشـواره نیست

بررویِ نیزه پشتِ سرت شیرخواره نیست

تو یاد داده اِی که بگـوییم یاحسین

این حاجت گداست…حرم…کربلا…حسین

دلتنگِ کـربلا شده اَم آمـدم حرم

دستِ نوازشی تو بکِش بَر روی سَرم

تو ایهاالعـزیزی وُ من نیز نوکـرم

من را ببر حرم تو به همراهِ مادرم

هر چند رو سیاه… برای توام رضا

من ندبه خوانِ صحن و سرایِ توام رضا

حسین ایمانی

شعر امام رضا (ع)

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

دل همیشه غریبم هوایتان کرده است

هوای گریه پایین پایتان کرده است

وَ گیوه‏ های مرا رد پای غمگینت

مسافر سحر کوچه ها یتان کرده است

خداش خیر دهد آن کسی که بال مرا

کبوتر حرم باصفایتان کرده است

چگونه لطف نداری به این دو چشمی که

کنار پنجره ها یت صدایتان کرده است؟

چگونه از تو نگیرم نجات فردا را؟

خدا برای همین‏ ها سوایتان کرده است

چرا امید نداری مدینه برگردی؟

مگر نه آنکه خدا هم دعایتان کرده است؟

میان شهر مدینه یگانه خواهرتان

چه نذرهای بزرگی برایتان کرده است

تو آن نماز غریب همیشه ‏ها هستی

که کوچه ‏های خراسان قضایتان کرده است

سپیده ‏ای و به رنگ شفق در آمده ‏ای

کدام زهر ستم جابجایتان کرده است

علی اکبر لطیفیان

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

به نام حضرت یار و به نام جانانم

پر از سکوت غمم یا که دل هراسانم

غریب و گم شده در راه مانده حیرانم

کنار جاده نشستم چقدر بی جانم

عجیب در به در کوچه ی خراسانم

دوباره قصه ی عشق و جنون شده تکرار

بیا و داغ حرم را به قلب من نگذار

هوا هوای گدایی رسیده وقت قرار

قدم قدم به تو نزدیک میشوم انگار

گدای خسته ات آمد سلام سلطانم

دلم گرفته فدایت شوم دعایم کن

میان صحن تو دلداده ام صدایم کن

بیا و از همه غیر از خودت جدایم کن

خراب کن من بد را خودت بنایم کن

مریض و پر غم و دردم تویی تو درمانم

همیشه صحنه ی زیبا نمیرود از یاد

کنار حوض حرم رو به روی گوهرشاد

نگاه من به زن پیر و خسته ای افتاد

که آب و دانه به کام کبوتران میداد

بیین که مثل همه زائران پریشانم

صدای همهمه ی جمعیت صدای زنان

صدای گریه ی طفلان صدای پیر و جوان

و صحن ها که پراست از دعای این و آن

سرت همیشه شلوغ بوده شکر آقا جان

برای غربت مردی غریب گریانم

همان که دور مزارش فقط چند تایی

کبوترند و ندارند لانه و جایی

نشانی حرمش انتهای زیبایی

مدینه کوچه ی غربت پلاک تنهایی

همیشه زائر آن سرزمین پنهانم

حسین خیریان

غزل شهادت امام رضا

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

در آستانت از تو پنهان نیست حیرانم

مانند یک نوزاد پاکم زیر بارانم

پای مرا بشکن که پابند خودت باشم

دستم بدامانت ببین الوده دامانم

پشت تو راه افتادن من سربراهم کرد

از یمن کلبُ باسط تو بودن انسانم

به آیه ی قرآن دور گنبدت سوگند

یاد تو می افتد دلم قرآن که میخوانم

بین تمام مردهای کل این عالم

مبهوت مردی زنان اهل نوقانم

گرچه عراقیها نجف یا کربلا دارند

با بودن تو سربلندم اهل ایرانم

راهی بغیر از راه مشهد را نمیدانم

هرجا که باشم کفتر جلد خراسانم

گفتند کارت را بگو کفتم هزاران شکر

از نوکران نوکرام قصر سلطانم

چشمم بغیر کربلا چیزی نمیبیند

از آن زمان که خیره ی آیینه بندانم

پیش رضا آواره ذکر حسین جان و..

پیش حسین آواره ذکر رضا جانم

سید پوریا هاشمی

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

مسافری که اجل گشت همسفرش

سفر رسیده به پایان در آخر صفرش

هنوز آید از آن حجره غریب به گوش

صدای ناله آهسته پسر پسرش

چه خوب اجر رسالت به مصطفی دادند

که پاره جگرش، پاره پاره شد جگرش

اگر چه کار گذشته، اجل شتاب مکن

جواد آمده از ره به دیدن پدرش

ز اشک ها ی جوادالائمه پیدا بود

که شسته دست دگر از جهان محتضرش

پسر به صورت بابا نهاد صورت خویش

پدر گرفت به زحمت سرشک از بصرش

غلامرضا سازگار

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

نام حسین سینه زنان را یکی یکی

با گریه گرد کرببلا جمع میکند

نزدیک شصت روز خودش سفره پهن کرد

این سفره را امام رضا جمع میکند

باور کنید امام رضا هم در این دو ماه

لحظه به لحظه روضه گرفته ست در حرم

گاهی میان سینه زنان دم گرفته و

گاهی میان گریه کنان میزند قدم

از بعد اربعین که برای یکی دو روز

کرببلا و مشهدمان جا بجا شده ست

جامانده های قافله ی روز اربعین

مشهد برای چند شبی کربلا شده ست

آنقدر این امام رئوف ست در سفر

یک ذکر یا حسین فقط توشه میشود

این چند روزه از سر مهمان نوازی اش

حتی ضریح هم خود ِ شش گوشه میشود

در گوشه گوشه ی حرمش کربلا بپاست

باب الجواد سینه زنان یاد اکبرند

شش ماهه ای فلج که دخیل ضریح اوست

یک خانواده دست به دامان اصغرند

حالا خود ِ امام رضا روضه خوان شده

میخواند از تنی که پر از رد پا شده

یابن شبیب هم دو سه خط گریه میکند

صحن عتیق صحنه ی کرببلا شده

یک لحظه دید امام رضا دسته دسته اسب

با نعل تازه وارد گودال میشود

می دید پیش چشم پر از اشک بچه ها

بابای پاره پاره تنی چال میشود

حالا رسیده بود به خنجر به حنجری

با ضربه های آخر او استخوان شکست

وقتی رسید صحنه به سرهای روی نی

دیدند زائران سر سلطانشان شکست

امیرحسین آکار

شعرهای امام رضا

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

آسمان زیر پرت بود زمین افتادی

یک عبا روی سرت بود زمین افتادی

نه صدای تو به گوش کسی آن روز رسید

نه کسی دور و برت بود زمین افتادی

صورتت خاکی و دستار و عبایت خاکی

مادرت در نظرت بود زمین افتادی

زهر از جان تو آقا جگرت را می خواست

آتشی بر جگرت بود زمین افتادی

ناله می کرد جوادت به سرش می زد آه

اشک در چشم ترت بود زمین افتادی

مثل یک مار گزیده به خودت پیچیدی

خوب شد که پسرت بود زمین افتادی

ولی افسوس به میدان دل خون برد حسین

نیزه از پشت زدند و به زمین خورد حسین…

مسعود اصلانی

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

به هنگام گرفتاری توکل بر خدا عشق است

گره ها را سپردن دست یار آشنا عشق است

بیا تسلیم حق باشیم و راضی بر رضای او

که در سیر اِلیَ اللّهی توسل بر رضا عشق است

تفال زد برایم پیر راهی از کتاب عشق

در آمد ایهاالعالم علی موسی الرضا عشق است

زیارت می کنم قبر شریفش را که این آقا

برای دیدن زائر بیاید در “سه جا” عشق است

بیاید وقت میزان و صراط و نامه ی اعمال

بگیرد پیش چشم منکران دست مرا عشق است

گدایی از کسی جز حق خجالت آور است اما

اگر سلطان رضا شد تا ابد باشم گدا عشق است

برای من که بی درد و ضعیف و بی کس و کارم

رضا هم درد باشد هم به درد من دوا عشق است

گرفتارم، گرفتارم، گره روی گره دارم

سراسر حاجتم از او شوم حاجت روا عشق است

گره هایی به دست پنجره فولاد او وا شد

بگیرم امشب از دستش جواز کربلا عشق است

امیر عظیمی

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

به هنگام گرفتاری توکل بر خدا عشق است

گره ها را سپردن دست یار آشنا عشق است

بیا تسلیم حق باشیم و راضی بر رضای او

که در سیر اِلیَ اللّهی توسل بر رضا عشق است

تفال زد برایم پیر راهی از کتاب عشق

در آمد ایهاالعالم علی موسی الرضا عشق است

زیارت می کنم قبر شریفش را که این آقا

برای دیدن زائر بیاید در “سه جا” عشق است

بیاید وقت میزان و صراط و نامه ی اعمال

بگیرد پیش چشم منکران دست مرا عشق است

گدایی از کسی جز حق خجالت آور است اما

اگر سلطان رضا شد تا ابد باشم گدا عشق است

برای من که بی درد و ضعیف و بی کس و کارم

رضا هم درد باشد هم به درد من دوا عشق است

گرفتارم، گرفتارم، گره روی گره دارم

سراسر حاجتم از او شوم حاجت روا عشق است

گره هایی به دست پنجره فولاد او وا شد

بگیرم امشب از دستش جواز کربلا عشق است

امیر عظیمی

شهادت امام رضا

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

ای جگر گوشه خاتم جگرت می سوزد

یا رضا بال و پرت بال و پرت می سوزد

آمدی آه! عبا روی سر انداخته ای

زهر کاری شده یا اینکه سرت می سوزد؟

مثل او گریه کن ای مرد که آرام شوی

مثل تو سینه تنها پسرت می سوزد

باز با روضه زهرا شده ای گریانش

حجره انگار که در چشم ترت می سوزد

باز هم روضه گودال به یادت آمد

کربلا آمده و دور و برت می سوزد

آنچنان یاد حسینی که دلت کرب و بلاست

خیمه انگار که پیش نظرت می سوزد

مثل یک مارگزیده به خودت میپیچی

جگرت آه رضا بال و پرت می سوزد

حسین صیامی

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

مردغریبِ بُرده عبا روی سر، نیافت

خون لخته ریزد از لبت ای خون جگر نیافت

از زهر پای تا به سرت تیر می کِشد

دیگر به کوچه روی زمین اینقدر نیافت

درد سرت ز چیست به جایی نخورده است؟

چشمت سیاه رفته، از این درد سر نیافت

پنجاه مرتبه-به زمین خورده ای-بس است

یا فاطمه(س) بگوی واز این بیشتر نیافت

دیوار را بگیر-کمک حالِ خوبی است

راهی نمانده-می رسی-آهسته تر نیافت

مَردُم دراین مَسیربه تو بی تفاوتند

باشد-بیافت ولی در گذر نیافت

تا خانه پهلویت به سلامت نمی رسد

با سنگهای لَب پَرِ این کوچه،دَر نیافت

درها که بسته-حُجره که بی فرش مانده،پس

بر خاک قتلگاه زصورت، زسر نیافت

لب تشنه مثل مار گزیده-به خود مپیچ

دِق می کُند برابر چشم پسر نیافت

علیرضا شریف

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

خورشید سر زد از سحرت أیها الغریب

از سمت چشم های ترت أیها الغریب

تو ابر رحمتی که به هر گوشه سر زدی

باران گرفت دور و برت أیها الغریب

جاری ست چشمه چشمه قدمگاه تو هنوز

جنت شده ست رهگذرت أیها الغریب

تو آفتاب رأفتی و کوچه کوچه شهر

در سایه سار بال و پرت أیها الغریب

با این همه، غریبِ غریبان عالمی

داغی نشسته بر جگرت أیها الغریب

از کوچه های غربت شهر آمدی ولی

داری عبا به روی سرت أیها الغریب

آقای من! نگو که تو هم رفتنی شدی

زود است حرف از سفرت أیها الغریب

شکر خدا جواد تو آمد ولی هنوز

بارانی است چشم ترت أیها الغریب

یک عمر خواندی از غم آقای تشنه لب

با اشک های شعله ورت أیها الغریب

هر گوشه ای ز حجره که رو می کنی دگر

کرب و بلاست در نظرت أیها الغریب

در قتلگاه، لحظه ی آخر چه می کشید

جدِّ ز تو غریب ترت أیها الغریب

چشمان اهل خیمه دگر سوی نیزه هاست

ظهر قیامت است و سری روی نیزه هاست

یوسف رحیمی

غزل شهادت امام رضا

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

ابری سیاه، چشم ترش را گرفته بود

زهری توان مختصرش را گرفته بود

معلوم بود از وَجَناتش که رفتنی است

یعنی که رُخصت سفرش را گرفته بود

از بس شبیه مادرش افتاد بر زمین

در انتهای کوچه سرش را گرفته بود

تا رو به روی حجره خمیده خمیده رفت

از درد بی امان، کمرش را گرفته بود

چشم انتظار دیدن روی جواد بود

خیلی بهانه ی پسرش را گرفته بود

بر روی خاک بود که پیچید بر خودش

آثار تشنگی، جگرش را گرفته بود

افتاد یاد جدّ غریبی که خواهرش ...

... در بین قتلگه خبرش را گرفته بود

دیگر توان دیدن اهل حرم نداشت

از بس که نیزه دور و برش را گرفته بود

وقتی که شمر آمد و کارش تمام شد

خلخال دختری نظرش را گرفته بود

محمد فردوسی

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

زائرین تو فقط شیعه اثنی عشرند

همه دلباخته عترت خیرالبشرند

همه گشتند به دریای نگاهت تطهیر

به گل روی تو سوگند ز گل پاک ترند

زائرینی که به این کعبه دل، دل بستند

تا ابد از حَرمت دل نبُرند و نبَرند

گر به سوی حَرمت روی کنند اهل جحیم

تا ابد از طمع روضه رضوان گذرند

سائلان کرمت یکسره ارباب کرم

زائران حرمت از همه خلق سرند

پا گذارند به بال ملک و طرة حور

رهروانی که به سوی حرمت ره سپرند

عالمی رو به روی پنجره فولادت

به امید کرمت همچو گدا پشت درند

انبیا ناز فروشند به گلزار بهشت

اگر از دور به ایوان طلایت نگرند

مهر تو لاله و ریحان بهشت دل ماست

حاش لله که ما را به جهنم ببرند

"میثم" بی سر و پایم نظری کن مولا

که مرا جزو سگان سر کویت شمرند

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

من دست خالی آمدم، دست من و دامان تو

سرتا به پا درد و غمم، درد من و درمان تو

تو هر چه خوبی من بدم، بیهوده بر هر در زدم

آخر به این در آمدم، باشم کنار خوان تو

من از هر دررانده ام، من رانده ی وامانده ام

یا خوانده یا نا خوانده ام، اکنون منم مهمان تو

پای من از ره خسته شد، بال و پرم بشکسته شد

هر در به رویم بسته شد، جز درگه احسان تو

گفتم منم در می زنم، گفتی به تو سر می زنم

من هم مکرر می زنم، کو عهد و کو پیمان تو

سوی تو رو آورده ام، ای خم سبو آورده ام

من آبرو آورده ام، کو لطف بی پایان تو؟

حال من گوشه نشین، با گوشه ی چشمی ببین

جز سایه ی پر مهرتان، جایی ندارم جان تو

من خدمتی ننموده ام، دانم بسی آلوده ام

اما به عمری بوده ام، چون خار در بستان تو

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

شعر شهادت امام رضا

اشعار کوتاه شهادت امام رضا (ع)

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

کـمـک کـن مـثـل مشهد، شهر رؤیا

دلـم پـر ازدحـام از نـور بـاشــد

پـر از پـرواز کـفـتـرهـای کوچک

سـرم سـبـز و دلـم پـر شور باشد

شهادت امام رضا (ع)تسلیت باد

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

حسن شاه دین شرف بخشید ملک طوس را

شمع، آری میکند روشن دل فانوس را

دیده را گفتم که این روشندلی از چیست؟ گفت:

طوطیای خویش کردم خاک شاه طوس را

از برای خاکروبی درش روح الامین

در کف خود هر سحر گیرد پر طاووس را

ای که در اسماء اعظم عمر خود کردی تلف

در خراسان آی وبنگر مظهر قدوس را

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

هرکجاسلطان بود دورش سپاه و لشکر است،

پس چرا سلطان خوبان بی سپاه و لشکر است

با خبر باشید چشم انتظاران ظهور،

بهترین سلطان عالم از همه تنها تر است

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

زائری بارانی ام آقا بدادم میرسی؟

بی پناهم، خسته ام، تنهابدادم میرسی ؟

گر چه آهونیستم اماپراز دلتنگی ام

ضامن چشمان آهوهابه دادم میرسی ؟

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

کعبه ‎ی اهل ولاست صحن و سرای رضا

شهر خراسان بُوَد کرب و بلای رضا

در صف محشر خدا مشتری اشک اوست

هر که در اینجا کند گریه برای رضا

از در باب الجواد می شنوم دم به دم

یا ابتای پسر، وا ولدای رضا

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

دلش دریای خون، چشمش به در بود

امیدش دیدن روی پسر بود

پدر می‎ گشت قلبش پاره پاره

پسر می‎ کرد بر حالش نظاره

پدر چون شمع سوزان آب می شد

پسر هم مثل او بی‎تاب می شد

پسر از پرده ‎ی دل ناله سر داد

پدر هم جان در آغوش پسر داد

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

شهادت امام هشتم امام رضا (ع ) تسلیت باد

گلچین اشعار زیبا و احساسی شهادت امام رضا (ع)

51
این مطلب مفید بود ؟10
منبع : بخش سرگرمی نمناک/ح.ب/ن
برچسب : امام رضا
وبگردی