غاز

داستان کوتاه تنها غازها نیستند

کد مطلب : 38913زمان مطالعه : 1 دقیقه
داستان جالبی که در ادامه این مطلب با عنوان تنها غازها نیستند می خوانید به نوعی از واقعیتی سخن می گوید که از آن غافل هستیم واقعیتی که بر یک تفکر استقرایی بنا شده است.

داستان جالب تنها غازها نیستند

گاهی انسانها غرق در تفکراتی هستند که شاید روزی قربانی همان تفکرات شوند به طوریکه غافل از عواقب آن و محو در افکاری دیگر به سر می برند،داستان جالبی که در ادامه این مطلب با عنوان تنها غازها نیستند می خوانید به نوعی از واقعیتی سخن می گوید که از آن غافل هستیم واقعیتی که بر یک تفکر استقرایی بنا شده است.

غاز

دهقانی یک غاز پیدا می کند و به خانه می برد. دهقان به غاز غذا می دهد و او را مداوا می کند. ابتدا حیوان ترسو مردد است و به این فکر می کند که:«چه اتفاقی افتاده است؟ چرا او به من غذا می دهد؟»
موضوع هفته ها ادامه پیدا می کند تا اینکه بالاخره تردیدهای غاز از بین می رود. بعد از چند ماه غاز مطمئن می شود که:«من در قلب دهقان جا دارم.» و هرچه این غذا دادن ادامه می یابد تأییدی بر این باور او است.

در حالی که غاز کاملاً از خیرخواهی دهقان مطمئن شده است، یک روز در کمال ناباوری از قفسش بیرون کشیده می شود و کشاورز سرش را می برد.
این غاز قربانی تفکر استقرایی شده است. تفکری با گرایش ترسیم نوعی یقین و اطمینان عالم گیر بر پایه مشاهدات منفرد. دیوید هیوم، فیلسوف قرن هجدهم، این تمثیل را برای هشدار دادن نسبت به خطرات این نوع تفکر به کار برد. با این همه تنها غازها نیستند که در دام این نوع از تفکر گرفتارند، انسان های زیادی هم گرفتارند.

داستان کوتاه تنها غازها نیستند

3.870
این مطلب مفید بود ؟5317
وبگردی