خواجه شمسُالدّینْ محمّدِ بن بهاءُالدّینْ محمّدْ حافظِ شیرازی که چندین لقب با عنوان های تَرجُمانُ الْاَسرار، لِسانُالْعُرَفا و ناظِمُالاُولیاء،لِسانُالْغِیْب، نیز را دارا می باشد.
بر اساس آمده ها حافظ شیرازی جوانی و همچنین اوایل نوجوانی خود را در نانوایی به عنوان شاگرد مشغول به کار بوده است.
اطلاعات بیشتر در ادامه :
غزل شماره 415 دیوان حافظ / ای پیک راستان خبر یار ما بگو احوال گل به بلبل دستان سرا بگو ما محرمان خلوت انسیم غم مخور با یار آشنا سخن آشنا بگو برهم چو میزد آن سر زلفین مشکبار با ما سر چه داشت ز بهر خدا بگو
غزل شماره 414 دیوان حافظ / ای پیک راستان خبر یار ما بگو احوال گل به بلبل دستان سرا بگو ما محرمان خلوت انسیم غم مخور با یار آشنا سخن آشنا بگو برهم چو میزد آن سر زلفین مشکبار با ما سر چه داشت ز بهر خدا بگو
غزل شماره 414 دیوان حافظ / ای پیک راستان خبر یار ما بگو احوال گل به بلبل دستان سرا بگو ما محرمان خلوت انسیم غم مخور با یار آشنا سخن آشنا بگو برهم چو میزد آن سر زلفین مشکبار با ما سر چه داشت ز بهر خدا بگو
غزل شماره 414 دیوان حافظ / گلبن عیش میدمد ساقی گلعذار کو باد بهار میوزد باده خوشگوار کو هر گل نو ز گلرخی یاد همیکند ولی گوش سخن شنو کجا دیده اعتبار کو
غزل شماره 413 دیوان حافظ / گلبن عیش میدمد ساقی گلعذار کو باد بهار میوزد باده خوشگوار کو هر گل نو ز گلرخی یاد همیکند ولی گوش سخن شنو کجا دیده اعتبار کو
غزل شماره 413 دیوان حافظ / خط عذار یار که بگرفت ماه از او خوش حلقهایست لیک به در نیست راه از او ابروی دوست گوشه محراب دولت است آن جا بمال چهره و حاجت بخواه از او
غزل شماره 413 دیوان حافظ / گلبن عیش میدمد ساقی گلعذار کو باد بهار میوزد باده خوشگوار کو هر گل نو ز گلرخی یاد همیکند ولی گوش سخن شنو کجا دیده اعتبار کو
غزل شماره 412 دیوان حافظ / خط عذار یار که بگرفت ماه از او خوش حلقهایست لیک به در نیست راه از او ابروی دوست گوشه محراب دولت است آن جا بمال چهره و حاجت بخواه از او
غزل شماره 412 دیوان حافظ / خط عذار یار که بگرفت ماه از او خوش حلقهایست لیک به در نیست راه از او ابروی دوست گوشه محراب دولت است آن جا بمال چهره و حاجت بخواه از او
غزل شماره 412 دیوان حافظ / مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو
غزل شماره 411 دیوان حافظ / مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو
غزل شماره 411 دیوان حافظ / مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو
غزل شماره 411 دیوان حافظ / تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز کز سر صدق میکند شب همه شب دعای تو
غزل شماره 410 دیوان حافظ / تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز کز سر صدق میکند شب همه شب دعای تو
غزل شماره 409 دیوان حافظ / ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو زینت تاج و نگین از گوهر والای تو آفتاب فتح را هر دم طلوعی میدهد از کلاه خسروی رخسار مه سیمای تو