دانلود مداحی محمود کریمی فاطمیه 1404 | صوتی و ویدئو چرا هوا زمستونیه

نوحه‌خوانی محمود کریمی در فاطمیه اول ۱۴۰۴

دهه فاطمیه، ایام حزن و اندوه اهل بیت (ع) و یادآور مظلومیت حضرت زهرا (س) و فرصتی است تا با توسل به نوحه‌ها و روضه‌های جانسوز، با بانوی دو عالم همدردی کنیم. در میان نوای دسته‌جمعی ذاکرین اهل بیت، نوحه‌های حاج محمود کریمی همواره جایگاهی ویژه دارند. امسال نیز همچون سال‌های گذشته، با انتشار آثار جدید ایشان، فضای معنوی دهه فاطمیه پررنگ‌تر شده است. در ادامه، یکی از بهترین و شنیدنی‌ترین اجراهای ایشان، یعنی نوحه ماندگار «چرا هوا زمستونیه» استاد کریمی را تقدیم می‌کنیم.

نماهنگ چرا هوا زمستونیه

یکی از تأثیرگذارترین اجراهای حاج محمود کریمی از نوحه معروف چرا هوا زمستونیه به صورت نماهنگ منتشر شده است. این اثر هنری، لحظات ناب عزاداری را به شکلی تصویری ارائه می‌کند. برای لذت بردن از این نماهنگ خاص و همچنین دانلود مداحی چرا هوا زمستونیه محمود کریمی، فرصت تماشای آن را از دست ندهید.

چرا هوا زمستونیه صوتی حاج محمود کریمی

شنیدن نوحه دلنشین چرا هوا زمستونیه با صوت خالص و تنظیم حرفه‌ای حاج محمود کریمی، تجربه‌ای متفاوت از عزاداری را فراهم می‌کند. نسخه چرا هوا زمستونیه استودیویی با کیفیت عالی صوتی در دسترس شما قرار گرفته است که شرحی عمیق بر واقعه و مصائب حضرت زهرا (س) بوده و اوج احساسات ذاکر را به نمایش می‌گذارد.

متن مداحی چرا هوا زمستونیه از محمود کریمی

چرا هوا زمستونیه، دیوار خونمون خونیه

در خونه پر از هیزمه، مادر کجایی

هوای کوچمون مه شده، گلهای باغچمون له شده

حیاطمون پر از مردمه، مادر کجایی

از آتیش در شعله ور، هنوز داره زبونه میاد

داریم میمیریم از دلهره،صدای تازیونه میاد

نکنه بوی آتیش از چادر مادرِ ای خدا

نکنه خون چادرش کار میخ در ای خدا

خدا خدا ای خدا، واویلا

ببار ای بارون ببار، شبیه مجنون ببار

بحال ما خون ببار، ای بارون

دیگه نفس نداری ولی، بیا بازم بگو یا علی

پاشو تا پرپر نشد تنت، بریم تو خونه

نزار بگن علی بی کسه، کسی به دادش نمی رسه

تو رو خدا تا نکشتنت، بریم تو خونه

مادر ببین اشک زینب، ببین که بی قراره علی

نذار ببینند تو کوچه ها، شکسته ذوالفقار علی

دیگه چشمای مادرم من رو نمی بینه ای خدا

آخه بابام رو می برند، تموم مدینه ای خدا

خدا خدا ای خدا، واویلا

ببار ای بارون ببار، شبیه مجنون ببار

بحال ما خون ببار، ای بارون

میخ دره که داغه هنوز، پای دلت بسازو بسوز

می کشی مرهمِ خاک و خون، به زخم پهلوت

خاکا با خون تو گل شدند، همه مدینه قاتل شدند

غلاف سرد شمشیرشون، شکسته بازوت

بیا کمک زینبم بیا، یه پارچه روی زخمهاش بزار

آتیش چی کرده با چادرش، برو براش یه چادر بیار

حال دل بابامون رو کسی نمی دونه ای خدا

بعید دیگه مادرم برسه به خونه ای خدا

خدا خدا ای خدا، واویلا