سریال بامداد خمار

سرنوشت عشق محبوبه و رحیم در سریال بامداد خمار؛ پایانی تلخ

عشق محبوبه و رحیم در بامداد خمار روایتی پرشور و تلخ از تقابل عشق و طبقه است؛ داستانی واقع‌گرایانه که با شخصیت‌پردازی قوی، کشمکش‌های خانوادگی و پایانی سرنوشت‌ساز، مخاطب را میان امید و حسرت معلق نگه می‌دارد.

سریال بامداد خمار یکی از بحث‌برانگیزترین آثاری است که این روزها مهمان شبکه‌ی نمایش شده؛ اقتباسی از رمان پرفروش فتانه حاج‌سیدجوادی که توانسته سال‌ها در صدر فهرست محبوب‌ترین عاشقانه‌های فارسی باشد. اگر بخواهیم در یک جمله، خلاصه سریال بامداد خمار را بیان کنیم، باید بگوییم این اثر روایتگر عشق پرفرازونشیب «محبوبه»، دختر خانواده‌ای مرفه، و «رحیم»، جوانی فقیر و زحمتکش است. به عبارت دیگر، در این سریال شاهد تقابل دو دنیای متفاوت هستیم:یکی دنیای اشرافیت و تعصبات خانوادگی و دیگری دنیایی مملو از عشق و شور جوانی.

یکی از سؤال‌هایی که از زمان چاپ رمان بامداد خمار تابه‌حال ذهن مخاطبان را به خود مشغول کرده، این است که آیا ماجراهای بامداد خمار واقعی است یا خیر. نمی‌توان به این پرسش پاسخی قطعی داد، اما به نظر می‌رسد که واقع‌گرایی شخصیت‌ها و روایت صمیمانه‌ی نویسنده موجب شده است تا مخاطبان تصور کنند با سرگذشتی واقعی روبه‌رو شده‌اند. تولیدکنندگان سریال بامداد خمار نیز تلاش کرده‌اند این فضای واقع‌گرایانه را حفظ کنند؛ از طراحی صحنه گرفته تا انتخاب بازیگران و نوع پوشاک و گریم آن‌‌ها.

محبوبه و رحیم در بامداد خمار؛ عشقی که از همان ابتدا محکوم بود؟

عشقی که در کتاب بامداد خمار ، میان محبوبه و رحیم جوانه زده آن‌قدر پرشور است که خواننده در ابتدا امیدوار می‌شود تفاوت‌های طبقاتی آن‌ها در برابر عشقشان رنگ ببازد، اما همان‌طور که متن رمان نیز آمده است، این عشق از همان ابتدا محکوم بود. محبوبه در محیطی متولد و بزرگ شده که غرور و ثروت حرف اول را می‌زند؛ درحالی‌‌که در دنیای رحیم، هدف اصلی فقط بقاست که با سخت‌کوشی می‌توان به آن دست یافت.

در طول سریال نیز همین تضاد به‌روشنی خودنمایی می‌کند. بازیگر نقش محبوبه به‌خوبی احساسات شکننده و سردرگمی‌های او را به مخاطب نشان می‌دهد و بازیگر نقش رحیم نیز در نمایش شجاعت و سخت‌کوشی او موفقیت‌آمیز عمل کرده است. محبوبه و رحیم در کنار هم عاشقانه‌ای را می‌سازند که اگرچه با حرارت بسیاری شروع می‌شود، رفته‌رفته از شور آن کاسته می‌شود تا جایی که بیشتر رنگ نفرت به خود می‌گیرد.

نقد سریال بامداد خمار

اقتباس از یکی از بهترین رمان های عاشقانه ایرانی اصلاً کار آسانی نیست. سازندگان سریال تا حد زیادی تلاش کرده‌اند به روح داستان وفادار بمانند. شخصیت‌پردازی‌ دقیق و تنوع شخصیت‌ها، به‌طوری که هریک از افراد نماینده‌ی گروه خاصی از جامعه باشند، دقت به جزئی‌ترین رسوم، آداب و مشخصه‌های ظاهری مردم آن دوران از نقاط قوت این اثر به‌شمار می‌آیند.

بااین‌حال، نقدهایی درمورد این سریال و نقاط ضعف آن مطرح شده است؛ ازجمله اینکه برخی سکانس‌ها بیش‌از‌حد به متن رمان‌ پایبند بوده‌اند و همین موضوع باعث شده است تا ریتم داستان برای مخاطب کمی کُند باشد. البته نباید از این نکته غافل شد که کارگردان و نویسنده فیلم بامداد خمار موفق شده‌اند بخش زیادی از بار احساسی رمان را به نمایش بگذارند و شخصیت‌ها را بسیار شبیه به نسخه‌ی ادبی نشان دهند.

شخصیت‌پردازی محبوبه با بازی ترلان پروانه، رابطه‌ی پیچیده او با خانواده‌اش و از سوی دیگر، جسارت و شجاعت رحیم با بازی نوید پورفرج به‌شکلی باورپذیر در سریال ترسیم شده‌ است. البته می‌شد برخی کشمکش‌های میان شخصیت‌ها را عمیق‌تر نشان داد؛ بااین‌وجود دیدگاه کلی سریال به رابطه‌ی این دو عاشق و معشوق، همان نگاه تقدیرگرایانه‌ی رمان است؛ عشقی آتشین که در هیاهوی تفاوت‌ها به‌تدریج خاموش می‌شود.

عشق محبوبه و رحیم و سرنوشت آن

سرنوشت محبوبه و رحیم؛ آیا سریال پایان را تغییر می‌دهد؟

و اما مهم‌ترین سؤال طرفداران این سریال:آخر داستان بامداد خمار چه میشود؟ آیا سرنوشت محبوبه در بامداد خمار و همین‌طور عاقبت رحیم در بامداد خمار مانند همان چیزی است که در متن رمان آمده است؟

در میان نظرات کاربران، کمابیش حدس‌هایی درباره‌ی تفاوت سریال بامداد خمار با رمان مطرح شده است. ازآنجایی‌که پایان رمان بسیار تلخ و تأثیرگذار است، ممکن است سازندگان سریال برای جذب گسترده‌تر مخاطبان، کمی از شدت تلخی ماجرا بکاهند؛ شاید پایان را بازتر، روشن‌تر یا با تغییری ظریف همراه کند، هرچند انتظار نمی‌رود هسته‌ی اصلی داستان تغییر کند.

برای مخاطبانی که هنوز کتاب را نخوانده‌اند، این بخش نوعی اسپویل رمان بامداد خمار محسوب می‌شود، اما حقیقت این است که بخش بزرگی از جذابیت سریال، در همین انتظار برای پایان نهفته است. رمان با حسرتی سنگین به پایان می‌رسد، اما به نظر می‌آید سازندگان سریال قصد دارند این حسرت را کمی متفاوت‌تر و شاید خوش‌بینانه‌تر به تصویر بکشند.

چرا بهتر است نسخه اصلی داستان را بخوانید؟

با وجود کیفیت خوب سریال، کتاب‌خوان‌های خبره و بسیاری از خوانندگان قدیمی معتقدند که تجربه‌ی خواندن رمان چیز دیگری است. عمق این عشق، کشمکش‌های درونی محبوبه و معصومیت رحیم چیزی نیست که در لنز دوربین هیچ فیلم‌سازی جا بگیرد. شاید بهتر باشد با نویسنده همراه شویم تا با نگاه تیزبین او بتوانیم تلاطم‌های ذهنی محبوبه و رحیم و تب‌و‌تاب آن‌ها را بهتر درک کنیم.

خواندن نسخه‌ی اصلی رمان یا حتی نسخه‌ی مکمل، یعنی رمان بامداد خمار از زبان رحیم ( کتاب شب سراب ) باعث می‌شود خواننده بتواند ارتباط بهتری با این رمان برقرار کند. در این روایت، ذهنیات رحیم، ترس‌ها، وابستگی‌ها و فشاری که از سوی طبقه‌ی اجتماعی‌اش به او تحمیل شده، بسیار دقیق‌تر توصیف می‌شود؛ اطلاعاتی که در سریال فقط می‌توان حدس زد.

البته که سریال با استفاده از جذابیت‌های بصری توانسته مخاطبان بسیاری را مجذوب خود کند، اما متن رمان تصویر دقیق‌تری از درون و بیرون شخصیت‌ها ارائه می‌دهد. همین نکته باعث می‌شود بسیاری از مخاطبان بعد از دیدن سریال، سری به خود رمان هم بزنند تا عمق عشق محبوبه و رحیم را بهتر درک کنند.