معنی تاسیان

معنی تاسیان در سریال تاسیان و به زبان گیلکی + شعر تاسیان ابتهاج

کد مطلب : 104319
زمان مطالعه : 2 دقیقه

تاسیان واژه‌ای است با ریشه‌های گوناگون و معانی مختلف در زبان‌ها و گویش‌های مختلف است معنی کلمه تاسیان را در این مطلب بخوانید.

معنی تاسیان به بهانه پخش سریال تاسیان

این روزها سریال جدیدی به نام "تاسیان" با بازی درخشان مهران مدیری و بابک حمیدی روی آنتن رفته و توجه بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کرده است. با توجه به این که سریال تاسیان با بازیگران مطرح و محبوبی همراه است، بسیاری از افراد به دنبال فهمیدن معنای این کلمه هستند و این موضوع برایشان اهمیت زیادی پیدا کرده است. در این قسمت از نمناک قصد داریم به بررسی معنی واژه تاسیان بپردازیم و نگاهی دقیق‌تر به ریشه و استفاده‌های آن در زبان و ادبیات بیندازیم.

معنا و مفهوم تاسیان در زبان فارسی

کلماتی مثل تاسیان در زبان فارسی به معنای افسوس، حسرت یا اندوه است و ریشه در ادبیات و فرهنگ ایرانی دارد. این واژه اغلب برای توصیف احساساتی استفاده می ‌شود که از دلتنگی و حسرت ناشی می ‌شوند. تلفظ تاسیان به صورت [tâsiyân] است و در اشعار و نوشته‌های ادبی بسیاری از نویسندگان و شاعران ایرانی به کار رفته است. به‌طور کلی تاسیان در گیلکی هم به حسرتی اشاره دارد که از نرسیدن به چیزی یا از دست دادن فرصتی برآمده است.

تاسیان
معنا و مفهوم تاسیان

معنی تاسیان ابتهاج در شعر زیبایش

تاسیان در شعر ابتهاج هم به معنای حسرت و اندوه عمیقی است که در دل شاعر جای گرفته است. این واژه در اشعار وی، به‌ ویژه در شعر تاسیان، بازتابی از دلتنگی‌ها و افسوس ‌هایی است که شاعر از گذر زمان و نرسیدن به آرزوهایش احساس می ‌کند. او با استفاده از این واژه توانسته است احساساتی نظیر غم، حسرت و ناامیدی را به زیبایی و با هنرمندی در اشعار خود منتقل کند. ریشه این واژه در زبان فارسی به ادبیات کهن بازمی‌ گردد و در آثار بسیاری از شاعران و نویسندگان دیگر نیز به کار رفته است.

2 نمونه شعر تاسیان هوشنگ ابتهاج

برداشت آسمان را
چون کاسه‌ای کبود
وصبح سرخ را
لاجرعه سرکشید
آنگاه
خورشید در تمام وجودش طلوع کرد.

****

‎خانه دلتنگ غروبی خفه بود
‎مثل امروز که تنگ است دلم
‎پدرم گفت چراغ
‎و شب از شب پر شد
‎من به خود گفتم:یک روز گذشت
‎مادرم آه کشید
‎زود برخواهد گشت
‎ابری آهسته به چشمم لغزید
‎و سپس خوابم برد

‎که گمان داشت که هست این همه درد؟
‎در کمین دل آن کودک خرد
‎آری آن روز چو میرفت کسی
‎داشتم آمدنش را باور
‎من نمیدانستم
‎معنی هرگز را

‎تو چرا بازنگشتی دیگر؟
‎آه ای واژه ی شوم
‎خو نکرده ست دلم با تو هنوز
‎من، پس از، اینهمه سال
‎چشم دارم در راه
‎که بیایند عزیزانم
‎آه

نظرات