کلیپ دو قدم مانده که پاییز به یغما برود + متن کامل شعر با معنی
کلیپ دو قدم مانده که پاییز به یغما برود با متن کامل شعر، معنی دقیق ابیات و بررسی مفهوم عاشقانه این شعر معروف پاییزی را اینجا ببینید.
شعر دو قدم مانده که پاییز به یغما برود با متن و کلیپ
با آمدن یلدا، جهان در نوری از خاطره و شعر غوطهور میشود. شب بلند زمستانی فرصتی است برای گردهمآمدن احساسها؛ جایی میان انارِ سرخ، نور شمع، و ورقهای فال حافظ. واژهها گرم میشوند و دلها بهانه عشق میگیرند. در چنین شبی، چه زیباست چند سطر عاشقانه برای کسی بنویسی که در اندیشهات جاری است، تا گرمای محبت در سرمای زمستان بپیچد. در این بخش از نمناک، شعر «دو قدم مانده که پاییز به یغما برود» را آوردهایم؛ شعری که میتواند الهامبخش لحظههای صمیمی یلدا و روشنکننده خاطرههای طولانی آن باشد.

کلیپ شعر دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
در ادامه می توانید کلیپ دکلمه شعر دو قدم مانده که پاییز به یغما برود را مشاهده کنید.
شعر دو قدم مانده که پاییز به یغما برود از کیست؟
شاعر شعر دو قدم مانده که پاییز به یغما برود، فرامرز عرب عامری است، این اثر به اشتباه توسط برخی منابع به یغما گلرویی نسبت داده شده است.
متن شعر کامل دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
این همه رنگ ِ قشنگ از کف ِ دنیا برود
هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باد
دل ِ تنها به چه شوقی پی ِ یلدا برود؟
گلهها را بگذار!
نالهها را بس کن!
روزگار گوش ندارد که تو هی شِکوه کنی!
زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگِ تو را
فرصتی نیست که صرف گله و ناله شود!
تا بجنبیم تمام است تمام!
مِهر دیدی که به برهم زدن چشم گذشت
یا همین سال جدید!
باز کم مانده به عید!
این شتاب عمر است…
من و تو باورمان نیست که نیست!
*
زندگی گاه به کام است و بس است
زندگی گاه به نام است و کم است
زندگی گاه به دام است و غم است؛
چه به کام و
چه به نام و
چه به دام…
زندگی معرکهی همت ماست…
زندگی میگذرد…
زندگی گاه به نان است و کفایت بکند
زندگی گاه به جان است و جفایت بکند
زندگی گاه به آن است و رهایت بکند؛
چه به نان و
چه به جان و
چه به آن…
زندگی صحنهی بی تابی ماست…
زندگی میگذرد…
زندگی گاه به راز است و ملامت بدهد
زندگی گاه به ساز است و سلامت بدهد
زندگی گاه به ناز است و جهانت بدهد
چه به راز و
چه به ساز و
چه به ناز…
زندگی لحظه بیداری ماست…
زندگی میگذرد…

معنی شعر دو قدم که پاییز به یغما برود
شاعر با اشاره به پایان پاییز و رفتن زیباییهای آن، بر این نکته تأکید میکند که فرصتها و زیباییها (مانند معشوق یا لحظات خوب) به سرعت در حال از دست رفتن هستند و نباید آنها را به سادگی رها کرد.
بخش میانی شعر به این نکته تأکید دارد که روزگار منتظر شکایات ما نمیماند و عمر به سرعت سپری میشود و سه بخش پایانی به ماهیت متغیر زندگی میپردازد. شاعر نتیجه میگیرد که زندگی در نهایت صحنه همت، لحظه بیداری، و معرکه تلاش ماست، زیرا در نهایت «زندگی میگذرد»