
عکسبرداری آزاده؛ تهران در آستانه قاب گرفتن یک خاطره جمعی؟
«عکسبرداری آزاده». ترکیب همین سه واژه کوتاه کافیست تا ذهن شما را درگیر کند. از چه چیزی باید عکس گرفت؟ چه کسانی باید عکس بگیرند؟
اگر طی روزهای اخیر در خیابانهای تهران قدم زده باشید، احتمالاً با صحنهای غیرمنتظره مواجه شدهاید. بیلبوردی زرد رنگ با فونت بنفش، بدون نام برند، لوگو یا حتی نشانی وبسایت، فقط با یک جمله جسورانه نگاهتان را به خود جلب میکند:«عکسبرداری آزاده». ترکیب همین سه واژه کوتاه کافیست تا ذهن شما را درگیر کند. از چه چیزی باید عکس گرفت؟ چه کسانی باید عکس بگیرند؟
در گوشه این بیلبورد، همچون دیگر نمونههای این کمپین مرموز، مهر آشنای «شما هم دعوتید» دیده میشود. اما این فقط یکی از چند پیام این مجموعه است. بیلبوردهای مشابهی با عبارات «فیلمبرداری آزاده»، «ورود عاشقا آزاده»، «ورود خانوادهها آزاده»، «ورود بچهها آزاده» و حتی «ورود مجردها آزاده» در نقاط مختلف شهر اکران شدهاند. در کنار هم، این جملهها پازلی را میسازند که تصویر یک دعوت بزرگ را به ذهن میآورند؛ دعوتی به حضور، ثبت و شاید روایت.
در دنیایی که عکاسی اغلب با محدودیتهای فضاهای عمومی، مجوزها و نگاههای امنیتی گره خورده، عبارت «عکسبرداری آزاده» نه فقط عجیب، بلکه تا حدی رهاییبخش بهنظر میرسد. این کمپین انگار دارد از مردم میخواهد چیزی را که میبینند ثبت کنند. یا شاید قرار است از آنها عکس گرفته شود؟
یکی از احتمالات جدی این است که کمپین متعلق به پروژهای هنری یا اجتماعی باشد که با ثبت چهرهها و لحظات مردم در فضاهای شهری سروکار دارد؛ مثل گالریهای خیابانی، نمایشگاههای تعاملی یا پروژههای بزرگ داستانگویی بصری. برخی منابع غیررسمی حتی حدس میزنند این مقدمات یک پروژه مستندسازی بزرگ باشد که قرار است با حضور مستقیم مردم ساخته شود.
یا شاید، از همه خلاقانهتر، پشت این کمپین برندی قرار دارد که میخواهد «یادگاری گرفتن از لحظه» را به بخشی از تجربه استفاده از محصول یا خدمتش تبدیل کند؛ مثل برندهای گردشگری، اپلیکیشنهای عکاسی یا حتی پروژههای شهری مثل پیادهروسازی یا پارکهای تازهتأسیس.
در هر صورت، آنچه مشخص است، این است که جمله «عکسبرداری آزاده» فراتر از مجوزی برای دوربین است؛ این جمله ما را به خودِ لحظه فرا میخواند؛ به ثبت چیزی که شاید قرار است دیگر تکرار نشود.