اصطلاحات نوجوانان و جوانان امروزی به سرعت در حال تغییر است و برای افراد بزرگسال فهمیدن آنها دشوار است برای آشنایی با معانی این اصطلاحات این بخش از نمناک را بخوانید.
مهم ترین اصطلاحات نوجوانان و جوانان امروزی
هر نسل از نوجوانان در هر دوره براساس رویدادهای اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی آن دوره شکل میگیرد. نوجوانان امروزی هم که زندگیشان توسط فنآوریِ تلفن همراه و رسانههای اجتماعی اشباع شده است، الگوپذیری فراوانی داشته و گاهی از کلمات و اصطلاحاتی استفاده می کنند که بزرگترها معانی آن را نمی دانند. در هر دوره ای اصطلاحاتی رایج شده که با گذشت زمان و جایگزینی اصطلاحات جدید، اصطلاحات قدیمی به دست فراموشی سپرده می شوند.
گاهی میزان استفاده از این کلمات آنقدر زیاد است که والدین فکر می کنند فرزندشان با دوستش با زبان مخفی و رمزی صحبت می کند پس اگر شما هم فرزند جوان و نوجوانی دارید و می خواهید با اصطلاحاتی که بین فرزندتان و دوستانش ردوبدل می شود آشنا شوید، این بخش از نمناک را بخوانید.
اصطلاح | معنی اصطلاح |
جدی می فرمایید | راست میگویید با حالت تمسخر |
تموم شد، خیلی تاثیر گذار بود | نظرتون برام مهم نیست، خودتون رو خسته نکنید |
شاخ شده | مدعی شده |
گلوش گیر کرده | از فردی خوشش اومده |
کراش | علاقه داشتن به چیزی یا فردی به صورت پنهانی |
رل | ارتباط و دوستی |
دایورت | بی توجهی به حرف های کسی |
تی تیش مامانی | فردی که با وسواس و به طرز خاصی به خودش می رسد |
خفت کردن | زورگیری کردن |
دمشو ببین | باهاش راه بیا، کنار بیا |
چتر شدن | کسی ناخوانده به خانه ی کسی برود و بماند |
سوال های اشکی | سوال سخت و اشک درآور |
گوشت | بدن گوشتی و پُر |
چراغ خاموش | کاری را مخفیانه پیش بردن |
چایی شیرین | برای به دست آوردن موقعیت چاپلوسی کردن |
نور پایین (سو پایین) | کاری را مخفیانه انجام دادن |
چت کرده | فردی که مواد توهمی زیادی مصرف کرده |
ترکوندن | انجام دادن درست و عالی کاری |
پارازیت | رفتار بی موقع و یا حرف بی موقع |
ترکوندن | انجام کاری به بهترین حالت ممکن |
عباس آقا | به کسی می گویند که قصد دخالت و سردرآوردن از کاری را دارد |
شرمنده اخلاق ورزشکاری | شرمنده شدن در مقابل کسی که مرام زیادی دارد |
گاو پیشش پی اچ دی داره | خیلی بی سواد و زبان نفهم است |
بیلبورد | تابلو شدن زیاد |
فاب (فابریک) | دوستی که فقط با تو باشد |
سیم ثانیه | در کم ترین زمان ممکن |
کلنگ می زند | پر تلاش است |
سه سوت | خیلی سریع |
فک زدن | زیاد حرف زدن |
نردبون دزدا | آدم خیلی قد بلند |
پاستوریزه | بسیار مثبت |
آینه بغل اتوبوس | کسی که دارای گوش های پهن و بزرگ است |
آیکیو | خنگ |
باتری قلمی | خیلی لاغر |
موجی | به فرد مودی می گویند که اخلاقش ناگهان تغییر می کند |
کلنگ | فردی که هیچ کاری بلد نیست |
کاهگل لگد نمیکنم | دارم حرف می زنم |
کف کردن | از موضوعی تعجب کردن |
فنچ | کم سن و سال |
اوضاع کشمشی (کیشمیشی) | وضعیت درهم و برهم و شلوغ |
دودر | پیچوندن و دور زدن کسی |
آنتن | فرد خبرچین و فضول |
خز | سطح پایین و بی کلاس |
تو باغ نبودن | حواس پرتی، در جریان نبودن |
جیک ثانیه | خیلی سریع، در زمان خیلی کم |
دودره کردن | کسی را فریب دادن |
فکش خورد زمین | حالش گرفته شد، روش کم شد |
سیماش قاطی کرده | گیج شده، تعادل روانیش رو از دست داده |
فکشو آورد پایین | اشاره به نزاع و درگیری دو نفر |
شخصیت برجسته | شکم گنده |
تو نخ چیزی بودن | در فکر چیزی بودن |
تو کف کسی بودن | خوش آمد و علاقه مندی به فردی |
گلابی | فرد تنبل با درک پایین |
ببو گلابی | انسان احمق |
آویزون | فردی که همه جا بدون دعوت می رود |
اندشه | ته خط، نهایت یک موضوع |
نردبون | آدم بلند قد |
نسخه ت رو می پیچم | ادبت می کنم، نوعی تهدید شدید |
ملی شد | موضوع آشکار شد |
جیرجیرک | پر حرف |
خفن | تحسین برانگیز |
بریدم | کم آوردم |
کف و خون بالا آورد | خیلی تعجب کرد |
فک زدن | زیاد حرف زدن |
کپ کرد | جا خورد، متعجب شد |
افقی شدن | مردن |
پایه | همراه |
خیالی نیست | مهم نیست |
آمپر چسبوند | عصبانی شد |
بچه مثبت | آدم سر به راه |
مخمو پنچر کرد | کلافه ام کرد به دلیل حرف زدن زیاد |
گل واژه | حرف بی محتوا و بی هدف |
نبشی دادن | سوتی دادن |
شاسی | قد بلند |
آجر | آدم بی احساس و بی ذوق |
تو لب | منزوی شدن |
جیرجیرک | فرد پرحرف |
جوات (جواد) | بی کلاس |
سیریش | سمج |
سیابازی | حقه بازی |