ادبیات

حکایت خواندنی از تاریخ بیهقی

زمان مطالعه : 2 دقیقه

حکایت خواندنی از تاریخ بیهقی. بونصر گفت ای سبحان اللّه زری که سلطان محمود به غز و از بتخانه ‎ها بشمشیر بیاورده باشد و بتان شکسته و پاره کرده و آن را امیر المۆمنین می‎ روا دارد ستدن آن.

اشعاری زیبا از قیصر امین پور

اشعاری زیبا و خواندنی از قیصر امین پور.
در سایه ی این سقف ترک خورده نشستیم
بی حوصله و خسته و افسرده نشستیم

زمان مطالعه : 2 دقیقه

اشعاری بسیار زیبا از حسین پناهی

اشعاری بسیار زیبا از مرحوم حسین پناهی.

زمان مطالعه : 2 دقیقه

حکایت مرد نابینا و مرد فضول

حکایت مرد نابینا با مرد فضول نادان. روزی روزگاری مرد نابینایی در شب تاریک سبویی بر دوش و چراغی در دست داشت و به راهی می رفت.

زمان مطالعه : 0 دقیقه

اشعاری زیبا از عبید زاکانی

اشعاری بسیار زیبا از عبید زاکانی. ز سوز عشق من جانت بسوزد همه پیدا و پنهانت بسوزد ز آه سرد و سوز دل حذر کن
که اینت بفسرد وانت بسوزد

زمان مطالعه : 1 دقیقه

متن کامل شعر زیبای خانه دوست کجاست

شعر "خانه دوست کجاست" یکی از شعرهای بی نظیر و برجسته ایرانی می باشد، در ادامه با شاعر و شناسنامه شعر "خانه دوست کجاست" به خوبی آشنا خواهید شد.

زمان مطالعه : 2 دقیقه

اشعاری زیبا از بابا طاهر

اشعاری ناب از دو بیتی های بابا طاهر.
دلی دیرم خریدار محبت کز او گرم است بازار محبت لباسی بافتم بر قامت دل ز پود محنت و تار محبت

زمان مطالعه : 2 دقیقه

اشعاری زیبا از پروین اعتصامی

اشعاری برگزیده و زیبا از پروین اعتصامی. غنچه ای گفت به پژمرده گلی – که ز ایام، دلت زود آزرد – آب، افزون و بزرگست فضا – ز چه رو، کاستی و گشتی خرد

زمان مطالعه : 1 دقیقه

شعر نوروز در زمستان از احمد شاملو

شعر نوروز در زمستان از احمد شاملو. دستان اشتیاق از دریچه ها دراز خواهد شد – لبان فراموشی به خنده باز خواهدشد

زمان مطالعه : 1 دقیقه

داستان کوتاه خوبی و بدی

داستان کوتاه .وقتی بدی می بینیم باید روی شن ها بنویسیم تا به راحتی با جریان آب شسته شود و وقتی محبتی در حق ما می شود باید روی سنگ سختی حک کنیم تا برای همیشه بماند.

زمان مطالعه : 1 دقیقه

حکایت سه پله بالاتر

این سه پله را که من بالاتر نشسته ام به آن اندازه ای است که من می دانم و شما نمی دانید و به اندازه معلوماتم بالا رفته ام. اگر به اندازه مجهولاتم می خواستم بالا روم، لازم بود منبری درست می شد که تا فلک الافلاک بالا می رفت.

زمان مطالعه : 1 دقیقه

حکایت برادر مغرور

در دوران گذشته دو برادر یکی به نام «ضیاء» و دیگری به نام «تاج» در شهر بلخ زندگی می کردند. ضیاء مردی بلندبالا، بذله گو، نکته سنج و خوش اخلاق بود.

زمان مطالعه : 1 دقیقه

داستان کوتاه مرد کلاه فروش و میمون ها

روزی روزگاری مرد کلاه فروشی از جنگلی می گذشت.چون خسته بود تصمیم گرفت زیر سایه ی درختی کمی استراحت کند. کلاه ها را کناری گذاشت و خوابید .

زمان مطالعه : 1 دقیقه

داستان کوتاه ، عشق واقعی

پدر من در آن لحظه وحشتناک، با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین و بی ریاترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود.

زمان مطالعه : 2 دقیقه

زندگینامه قیصر امین پور و اشعار معروفش

بیوگرافی قیصر امین پور شاعر بزرگ قرن معاصر به همراه آثار و تاریخ تولد و فوت ایشان.

زمان مطالعه : 8 دقیقه
صفحه 15 از 16