تسلیت وفات حضرت زینب (س) با جملات و دلنوشته های احساسی
حضرت زینب در خردسالی زمانی که فقط پنج سال بیشتر نداشتند از نعمت مادر محروم شدند و به همین علت از همان اوایل کودکی با واژه ی مصیبت بیگانه نبود و در زمان حیاتشان نیز رنج و مشکلات فراوانی متحمل شدند از شهادت پدر تا شهادت مادر و برادر و فرزندان و اسارت خودشان در واقعه کربلا.
به همین دلیل ایشان نماد فردی صبور در مقابل سختی ها بودند، حضرت زینب بعد از شهادت برادر بزرگوارشان امام حسین (ع) فقط یک و نیم سال زندگی کردند و در ١5 رجب سال 6٢ قمری در 56 سالگی از دنیا رفتند حرم مطهر ایشان در سوریه می باشد.
به مناسبت فرا رسیدن وفات حضرت زینب (س) مجموعه ای از جدید ترین متن های ادبی را در اختیار شما کاربران گرامی قرار داده ایم با ما در این بخش از نمناک باشید تا این متن های زیبا و دلنشین بخوانید.
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ای زینب علیهاالسلام ! مگر سجاد علیهالسلام از دریای بیکران علم و فهم تو چه امواجی را دیده و در سخنت چه چیزی را یافت که تو را «عالِمه غیر مُعلَّمه» خواند؟
که تو را آموخت تا در بزم غرور و مستی دشمن، جسارت او را که میخواست شخصیّت ابراهیمی تو را در هم شکند و قامت رسای تو را خم کند، با جمله «ما رَأَیْتُ اِلاّ جَمِیلاً» پاسخ گویی؟
ای حامل فصاحت و صراحت علی! تو با ذوالفقار بیانت بر اهریمن زبون نواختی و در میدان شهامت تاختی تا به آن جا که پرده از گذشته ننگین بنی امیه برداشتی و چهره کریه آنها را به جهانیان نشان دادی.
ای زینت پدر و مونس مادر! چه منزلت و شخصیّتی داری که خدا نام تو را برگزید و بر لوح محفوظ نگاشت.
ای زینب علیهاالسلام ! ای خورشید روز و ماه شب کربلا! با چه شکوه و جلالی طلوع کردی؟ حسین علیهالسلام در نماز تو چه دیده بود که در آخرین دیدار فرمود:«خواهرم! در نماز شبت مرا از یاد نبر»؟
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ای مظهر کبریایی خدا و جلوه تمام نمای حق تعالی! تو در نماز عشق، با خدا چه گفتی که در عبادت چنان شیفته و شیدا بودی که هیچ درد و رنجی تو را از بندگی و عشقورزی به خدا باز نمیداشت؟
ای شکوه صبر و شکیب! تو آن دریای خون و حسین علیهالسلام را در میان آن غوطه ور دیدی و رو به آسمان کردی و با خدای خویش چنین گفتی:«اللّهم تَقَبَّل مِنّا هذا القُربان»
تو در سیمای حسین علیهالسلام آن محبوب دل آرایت، چه دیده بودی که هر لحظه جمال و جلال او را مینگریستی و حتّی در دوران کودکیات جز در آغوش او آرام نمیگرفتی؟
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
سیاه پوش تواَم. نامت را می نویسم و بزرگی ات، تمام تنم را می لرزاند. نامت را می نویسم و صبرت را تاب نمی آورم. لابه لای روزهای خاکستری اندوهت، آنچنان فرو می شکنم که حتی خویش را فراموش می کنم. بانو! بیابان، دنبال گام های استوارت، سال هاست که از تاریخ، روبه روی صبر عظیمت به زانو درآمده است. کربلا، چراغ در دست راه افتاده است. بانو! تاریخ، بر جاده های تاریک خویش، همچنان می تازد و تو سربلند ایستاده ای با اندوهان سرشارت. بانو!ثانیه ها برایت قدم به قدم رنج آورده اند و تو، قدم به قدم صبر کرده ای. چشم های زمان، همچنان از خوابی سنگین می سوزد؛ رنجی که سال ها تو را تنها به صبوری شناخت. بر کتف های گسترده آسمان، ملائک، پیکرت را آرام آرام می برند. فریادهایی شکسته، دهان هایی عزادار، خاک در هم می پیچد، گلدسته های دمشق، چشم به راه کبوتران زایر تواند. شهر، در اندوه تناور خویش پیچیده است. نامت را می نویسم و انگشت هایم بوی بال های سوخته شاپرکان غریب می گیرد. نامت را می نویسم و چشم هایم می سوزند. نامت را می نویسم و می گریم. بانو!تو را با بزرگی ات، تو را با صبرت، تو را با اندوهی که سال ها در سینه داشتی و دم نزدی، تو را تنها با تمام وجودم ـ همین چشم های ناچیز ـ اشک می ریزم.
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
زینب! برخیز
زینب! برخیز که هنوز، کاروان کربلا چشم به دستان نوازشگر تو دوخته است .
برخیز! که هنوز این خاک سوخته، خنکای نسیم نگاه تو را فریاد میزند … و این صحرای تشنه، محتاج شبنمی از چشمانتوست که به گل نشیند .
هنوز بر فراز بلندای نیزهها، نام مقدس تو، فریاد میشود و پیکرهای خون آلود، قیام تو را چشم انتظارند …
هنوز گهواره کودکان، تلنگر دستان تو را میطلبد و گلدستهها اذان یاد تو را زمزمه میکند .
هنوز پشت همه پندارهای سرخ، پشت همه زمانهای کبود، پشت همه پیشانیهای شکسته، پشت همه زخمهای شکوفا، خیال تو میوزد و هنوز زمین پس از سالها، معجزهی پیامبر گونهات را در شام فراموش نکرده است …
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
به دنیا آمده بود تا صبر را شرمنده کند، زینب (س) این اسطوره تاریخ را می گویم. آمده بود تا عشق را مبهوت لحظه های زلالش کند. آمده بود تا صدق و وفا را به جهانیان بیاموزد و متانت و وقار را به نمایش گذارد. آمده بود تا رسالت خود را به انجام برساند؛ مونس و یار برادر، سالار قافله حسینی و غم خوار اسیران باشد. آمده بود تا فریاد بلند مظلومان باشد؛ فریادی که پژواک آن هنوز هم از ورای تاریخ به گوش شنوای دل های حق جویان می رسد.
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
نام زینب داشت ، اما مرد بود
عاشورا ، خونی بود که با حلقوم زینب(س) به کوچه های کوفه و شام کشیده شد و سپس در فواره بلند خون شهیدان و شعر شورانگیز شیعی، به امروز رسید.
ما مدیون عاشوراییم. اگر آن روز زینب(س) کتاب قطور صبوری را تدوین نمی کرد ، امروز هیچ کس را معیار صبوری نبود. زینب(س) حجت شکیبایی است و آیه بردباری.
در شکننده ترین لحظه ها و در ازدحام آزمون ها و آتش و آوارگی، کیست که فصلی از کتاب زینب(س) را بخواند و حقارت رنج خود را در مقایسه با آن رنج های کوه شکن درنیابد.
منطقه عملیاتی زینب(س)، این بانوی صبور بنی هاشم ، منطقه فراگیر دردها و درمان های بشری است و فرماندهی کریمانه این عملیات دنباله دار، همه جبهه های اسارت را در بردارد.
ابوالقاسم حسینجانی
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
زینبی که آن روی سکه عفت فاطمی است، پرده نشین خانه وحی است، پرورده غیرت هاست. همان خاتونی است که زنان کوفه صف اندر صف در انتظار دیدار اویند تا در درس تفسیرش بیاموزند که چنین بی مانند تفسیر قرآن بر سرنیزه خوانده شده را فریاد می کند، چنان که به قدرت قرآن، جان های بی وجدان اهل شهر نفاق را زنده کرد و حیات حسینی به رگ هامان تزریق کرد. آری، به خدا که تاریخ در محضر زینب(س) از پا درآمده و خود را به دست باکفایتش داده تا تاریخ و شریعت محمدی، همه و همه را از نو بسازد.
حمیده طرقی
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
بانوی سربلند
هنوز هیچ آشنا با عاشورایی ، قدرت نیافته بزرگی شخصیت او را درک کند.
زینب(س) ، با تمام روح لطیفش ، اوج هر سختی را چشیده ، اما زیبا و پرمنطق در کوفه سخن می راند ، چنان که قلب ها را بیدار می کند و کم است مسلمانی در شامات که اسلامش را مدیون روشنگری او نباشد.
آری ، زینبی که آن روی سکه عفت فاطمی است ، پرده نشین خانه وحی است ، پرورده غیرت هاست. همان خاتونی است که زنان کوفه صف اندر صف در انتظار دیدار اویند تا در درس تفسیرش بیاموزند که چنین بی مانند تفسیر قرآن بر سرنیزه خوانده شده را فریاد می کند ، چنان که به قدرت قرآن ، جان های بی وجدان اهل شهر نفاق را زنده کرد و حیات حسینی به رگ هامان تزریق کرد.
آری ، به خدا که تاریخ در محضر زینب(س) از پا درآمده و خود را به دست باکفایتش داده تا تاریخ و شریعت محمدی، همه و همه را از نو بسازد.
وفات حضرت زینب (س) تسلیت و تعزیت باد
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خداحافظ، کربلایی خاتون! خداحافظ ای پنجاه و... این همه سال در بدری! خداحافظ ای پنجاه و... این همه سال شبانه های زخمی! خداحافظ ای پنجاه و... این همه سال خستگی ممتد! خداحافظ ای تا ابد چلّه نشین کربلا، پرستوی زخمی خانه به دوش! و خداحافظ ای خاتون غم ها، زبان ناطقه بنی هاشم، کانون وفا، حیدر ثانی، ای ام المصائب، زینب!... امشب را سبک تر سفر می کند و سنگینی بار رسالت خود را بر شانه های زمین می سپارد؛ آن سان که از آن موقع، شانه های زمین، در هر بهاری زخم بر می دارد و از دل زمین، گل های سرخ رنگ می روید. لاله، پلاک رنگین کربلاست و رسالت زینب، رساندن کربلا به مقصد است.لاله، دل پاره پاره شبگرد نینواست. لاله، دل خون شده زینب است.