
درخشش پدرام شریفی در سریال «کنکل»
حضوری پررنگ، کنترلشده و تماشایی که پدرام شریفی را نهفقط در میان مخاطبان، که در نگاه منتقدان نیز به عنوان ستارهای در حال صعود تثبیت کرده است.
در روزگاری که مسیر بازیگری در سینما و نمایش خانگی ایران با چالشهای فراوانی همراه است، گاه یک انتخاب درست، یک نقش خاص یا یک سریال متفاوت کافیست تا مسیر حرفهای یک بازیگر به سطحی تازه برسد. این دقیقاً همان اتفاقیست که برای پدرام شریفی در سریال «کنکل» رخ داده است؛ حضوری پررنگ، کنترلشده و تماشایی که شریفی را نهفقط در میان مخاطبان، که در نگاه منتقدان نیز به عنوان ستارهای در حال صعود تثبیت کرده است.
بازیگری با صبر و دقت/ از «ماهی و گربه» تا «کنکل»
پدرام شریفی فعالیت حرفهایاش را با فیلم متفاوت و بلند پروازانه «ماهی و گربه» به کارگردانی شهرام مکری آغاز کرد؛ فیلمی که در زمان خود تجربهای نو و ساختارشکن در سینمای ایران بود و نشان داد این بازیگر جوان، جسارت قدمگذاشتن در مسیرهای غیر معمول را دارد.
در ادامه فیلم متفاوت دیگری با عنوان «متولد ۶۵» به کارگردانی مجید توکلی او را بیشتر در معرض دید قرار داد؛ فیلمی جمعوجور، اجتماعی و پرکشش و پر هیجان که توانایی شریفی در ایفای نقشی متفاوت با تجربه قبلیاش «ماهی و گربه» به خوبی نشان داد.
تجربههای مهم در سینما؛ از اکشن تا درامهای روانشناختی
شریفی طی سالهای اخیر، مسیرش را با دقت و تنوع ادامه داده است. از حضور در فیلم «بادیگارد» ابراهیم حاتمیکیا در نقش نقش داماد و همکار حیدر ذبیحی در کنار پرویز پرستویی، تا نقشآفرینی در «شبی که ماه کامل شد» نرگس آبیار، که یکی از پیچیدهترین درامهای اجتماعی-روانشناختی سالهای اخیر سینمای ایران بوده است.
حضور در نقشها و فیلمهای متنوعی چون «سیانور»، «بیهمهچیز»، «کار کثیف» و «سال دوم دانشکده من»، تصویری از او به عنوان بازیگری منعطف و آماده برای تجربههای متنوع ارائه داده است.
آنچه مسلم است اینکه او در تمام این سالها از تیپسازی فاصله گرفته و با انتخاب نقشهایی چند لایه و پیچیده، تلاش کرده عمق بیشتری به کاراکترهایش بدهد.
نقشآفرینی در سریالها/ از تلویزیون تا شبکه نمایش خانگی
سریال «گشت ویژه» اولین مجموعه تلویزیونی پدرام شریفی به کارگردانی مهدی رحمانی در سال ۱۳۹۵ بود و پس از آن در سال ۱۳۹۹ در سریال «سرباز» به کارگردانی هادی مقدمدوست به ایفای نقش پرداخت.
حضور او در شبکه نمایش خانگی نیز با دقت و گزینش همراه بوده است. شریفی در سریال «همگناه» ساخته مصطفی کیایی با شخصیتی پرکشمکش حضور یافت و توانست نگاهها را به خود جلب کرد، سپس با ایفای نقش در «میخواهم زنده بمانم» ساخته شهرام شاهحسینی توانست وجهی دیگر از توانمندیهایش را نشان دهد و سپس در سریال «در انتهای شب» بار دیگر با نگاهی متفاوت وارد فضای ملتهب داستان شد.
و حالا «کنکل»؛ نقطه عطفی تازه
در سریال «کنکل»، شریفی بار دیگر از منطقه امن خود خارج شده و نقشی را پذیرفته که هم به لحاظ روانی، هم از نظر موقعیتهای دراماتیک، چالشبرانگیز است. شخصیتی پیچیده، خاکستری و چندوجهی که تماشاگر نهتنها از آن سر درنمیآورد، بلکه مدام در حال بازتعریف آن در ذهن خود است. اینجا، دیگر صرفاً مهارت بازیگری کافی نیست؛ شریفی با استفاده از سکوتها، نگاهها، مکثها و حتی لحن شوخ و طناز در لحظاتی مشخص، شخصیتی خلق میکند که هم ملموس است، هم مرموز.
در قسمت سوم «کنکل»، نقطه جوش روایت رخ میدهد و شخصیت او به مرکز میدان کشیده میشود. دیالوگهای زیرپوستی، شوخیهای ظاهراً ساده اما لایهدار و رفتارهایی که همزمان همدلی و تردید برمیانگیزد، باعث میشود این نقش به یکی از پُربحثترین بخشهای سریال تبدیل شود.
بازخوردهای مخاطبان در شبکههای اجتماعی بر این نکته تاکید دارند که پدرام شریفی در «کنکل» در حال تجربه یک درخشش بیواسطه و قابل توجه است.
درخشش پدرام شریفی در این سریال از آن جنس نیست که با هیاهو و تبلیغات زودگذر گره خورده باشد. او مسیری آهسته، اما پیوسته و هوشمندانه را طی کرده و حالا در جایگاهی ایستاده که میتواند بار یک نقش اصلی را در سریالی پربیننده بهتنهایی به دوش بکشد.
«کنکل» برای شریفی فرصتی است تا توانمندیهایش را در ترکیب با بازیگری مدرن، شخصیتپردازی چند لایه و اجرای بیاغراق، در معرض دید عمومی بگذارد و او این فرصت را به بهترین شکل ممکن غنیمت شمرده است.
اگر تاکنون پدرام شریفی را به عنوان بازیگری مستعد میشناختیم، حالا زمان آن رسیده که او را ستارهای جدید در فضای سریالسازی ایران بدانیم؛ ستارهای که نه با درخشش اتفاقی یلکه با پشتوانهای قوی از تجربه و انتخاب، به نقطه اوج رسیده است.