داستان مبعث پیامبر
داستان های مذهبی بسیار برای کودکان آموزنده هستند. با تعریف کردن داستان زیبای مبعث پیامبر به زبان ساده برای کودکان دین اسلام را معرفی کنید.

تعریف مبعث پیامبر (ص) برای کودکان به زبان داستانی

قصه زندگی و به پیامبری رسیدن حضرت محمد (ص) تاثیر فراوانی در افزایش آگاهی و نشاط روحیه کودکان دارد. اگر می خواهید داستان به پیامبری رسیدن حضرت محمد (ص) را برای دلبندانتان با زبان ساده توضیح دهید، این بخش از نمناک را به شما و کودکان عزیز سرزمینمان تقدیم می‌کنیم.

داستان زیبای مبعث رسول اکرم(ص) به زبان کودکانه

در 17 ربیع‌الاول سال عام الفیل در شهر مکه پسری به نام محمد به دنیا آمد. نام پدر محمد، عبدالله و نام مادرش آمنه بود. پدر محمد پیش از ولادتش از دنیا رفت و او شش سال بیشتر نداشت که مادرش آمنه را نیز از دست داد.

محمد تا هشت سالگی نزد پدربزرگش عبدالمطلب زندگی کرد و پس از مرگ پدر بزرگ به خانه عمویش ابوطالب رفت. محمد از همان کودکی خوش اخلاق و خوش رفتار بود، دروغ نمی گفت و هرگز با دستپاچگی و شتابزدگی غذا نمی خورد و همیشه متانت بیش از حدِ سن و سالِ خویش از خود نشان می‌داد.

محمد (ص) در جوانی نیز در میان مردم مکه به امانتداری و صداقت مشهور بود تا آنجا که همه، او را محمد امین می‌خواندند. مردم در زمان محمد (ص)، کارهای زشتی می‌کردند؛ مثلاً بت‌هایی را ساخته و عبادت می کردند، بچه‌های دختر را همین که به دنیا می‌آمدند، زنده زنده در خاک می‌کردند، دزدی می کردند، یکدیگر را اذیت می کردند و به بهانه‌های کوچک با هم جنگ می‌کردند و تعداد زیادی کشته می‌شدند.

در این زمان که ستم کل عربستان را گرفته بود، خداوند روزی که محمد(ص) به غار حرا رفته و مشغول عبادت خداوند بود، فرشته خود جبرئیل را نزد او فرستاد تا خبر مهمی را به او بگوید. جبرئیل فرشته مهربان نگاهی به پیامبر (ص) کرد و گفت:ای محمد! تو فرستاده خدایی و من جبرئیل هستم. سپس نوشته‌ای راکه به همراه خود آورده بود را به محمد (ص) داد و از او ‌خواست تا آن را بخواند. محمد (ص) که خواندن و نوشتن بلد نبود، فرمود:«نمی‌توانم بخوانم.» فرشته دوبار دیگر از پیامبر (ص) خواست تا نوشته را بخواند و سرانجام پیامبر (ص) به اذن خدا مشغول خواندن شد.

غار حرا

” اقرأ باسم ربک الذی خلق. خلق الانسان من علق. اقرأ وربک الاکرم. الذی علم بالقلم. علم الانسان ما لم یعلم ”.

یعنی:بخوان به نام پروردگارت که آفرید. او انسان را از خون بسته آفرید. بخوان به نام پروردگارت که گرامی تر و بزرگتر است. خدایی که نوشتن با قلم را به بندگان آموخت. به انسان آموخت آنچه را که نمی دانست.

جبرئیل ماموریت خود را انجام داد و محمد (ص) نیز از کوه حرا پایین آمد و به سوی خانه رفت وسرگذشت خود را برای همسر مهربانش و سپس پسر عمویش علی (ع) بازگو کرد. خدیجه همسر پیامبر و حضرت علی (علیه‌السّلام) نخستین کسانی بودند که دعوت ایشان رو قبول کردند. پیامبر به مدت سه سال مردم را به خداپرستی و دوری از ظلم و ستم دعوت کرد و پس از سه سال با همه سختی ها و مشکلات به دعوت آشکار مردم به دین اسلام پرداخت.

در 27 رجب سال چهلم عام الفیل یعنی روز مبعث پیامبر مأمور شد تا مردم را از گمراهی و بدبختی نجات دهد و به سوی سرزمین ستاره ها و خوشبختی راهنمایی کند. از آن سال به بعد همه ما مسلمانان روز مبعث یعنی به پیامبری رسیدن حضرت محمد (ص) را جشن می گیریم. بچه های عزیزم همه ما باید سعی کنیم که پیامبر رحمت و مهربانی را الگوی خود قرار داده و مانند ایشان خوش اخلاق، راستگو، دیندار باشیم.

داستان کوتاه و زیبای مبعث پیامبر(ص) برای کودکان

4.279
این مطلب مفید بود ؟6712
منبع : بخش دین و مذهب نمناک/ن/ش
وبگردی