غزل شماره 428 دیوان حافظ : سحرگاهان که مخمور شبانه
غزل شماره 428 دیوان حافظ / سحرگاهان که مخمور شبانه گرفتم باده با چنگ و چغانه نهادم عقل را ره توشه از می ز شهر هستیش کردم روانه نگار می فروشم عشوهای داد که ایمن گشتم از مکر زمانه
تعبیر و تفسیر فال حافظ نمناک غزل شماره 428 دیوان حافظ :سحرگاهان که مخمور شبانه
در ادامه، متن کامل «غزل شماره 428 دیوان حافظ» را میخوانیم و بعد با معنی، پیام و تفسیر زیبای آن همراه میشویم.
متن شعر و غزل شماره 428 دیوان حافظ در فال حافظ شما
سحرگاهان که مخمور شبانه
گرفتم باده با چنگ و چغانه
نهادم عقل را ره توشه از می
ز شهر هستیش کردم روانه
نگار می فروشم عشوهای داد
که ایمن گشتم از مکر زمانه
نبندی زان میان طرفی کمروار
اگر خود را ببینی در میانه
برو این دام بر مرغی دگر نه
که عنقا را بلند است آشیانه
که بندد طرف وصل از حسن شاهی
که با خود عشق بازد جاودانه
بده کشتی می تا خوش برانیم
از این دریای ناپیداکرانه
وجود ما معماییست حافظ
که تحقیقش فسون است و فسانه
معنی و تفسیر غزل شماره 428 دیوان حافظ در فال حافظ شما
افراد فریبکار و دورو اطرافتان را احاطه کردهاند و قصد سوءاستفاده و توطئهچینی دارند. همه چیز را به خدا بسپارید که او آسیبها و افکار پلید افراد حسود را دفع میکند. به لطف اراده و تلاشی که کردهاید، روزهای غم و دشواری به پایان رسیدهاند. معمایی فکری که ذهن شما را به خود مشغول کرده است، حل آن مدت طولانی طول میکشد.