غزل شماره 490 دیوان حافظ : در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی

غزل شماره 489 دیوان حافظ / در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی دل که آیینه شاهیست غباری دارد از خدا می‌طلبم صحبت روشن رایی

تعبیر و تفسیر فال حافظ نمناک غزل شماره 490 دیوان حافظ :در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی

در ادامه، متن کامل «غزل شماره 490 دیوان حافظ» را می‌خوانیم و بعد با معنی، پیام و تفسیر زیبای آن همراه می‌شویم.

متن شعر و غزل شماره 490 دیوان حافظ در فال حافظ شما

در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
دل که آیینه شاهیست غباری دارد
از خدا می‌طلبم صحبت روشن رایی
کرده‌ام توبه به دست صنم باده فروش
که دگر می نخورم بی رخ بزم آرایی
شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان
ور نه پروانه ندارد به سخن پروایی
جوی‌ها بسته‌ام از دیده به دامان که مگر
در کنارم بنشانند سهی بالایی
کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست
گشت هر گوشه چشم از غم دل دریایی
این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می‌گفت
بر در میکده‌ای با دف و نی ترسایی
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
آه اگر از پی امروز بود فردایی

معنی و تفسیر غزل شماره 490 دیوان حافظ در فال حافظ شما

احساس تنهایی می‌کنید و دنبال کسی می‌گردید تا با او درد دل کنید و حرف‌های دل را با او در میان بگذارید. دچار دلتنگی شدیدی هستید و خیلی غمگین و افسرده به نظر می‌رسید. اگرچه معشوقی ندارید و این وضعیت آزارتان می‌دهد، اما بدانید که خداوند در همه حال کنار شماست و هرگز تنها نخواهید ماند. ان‌شاءالله آینده‌ای خوب و روشن در انتظار شماست.

نظرات