
مشخصه بیماران دچار اختلال ادواری یا سیکلوتایمی
علت دقیق خلق ادواریی خویی نامشخص است، ولی مشاهده شده است که افسردگی، اختلال دوقطبی و سایکلوتایمیا معمولاً در خانواده ریشه دارد. پس امکان وجود عنصر ژنتیکی برای این اختلال وجود دارد. همچنین در یک تحقیق مشاهده شد که اگر یک نفر به این اختلال دچار شود، دوقلوی او 2–3 برابر بیشتر امکان دارد که به سایکلوتایمیا دچار شود.
پرش افکار و حواس پرتی از علائم ابتلا به اختلال خلق ادواری است. مصرف مشروبات الکلی، کاهش خواب، افزایش انرژی، پرحرفی بیش از حد و خودبزرگ بینی از دیگر علائم ابتلا به اختلال خلق ادواری یا سیکلوتایمی است. اختلال خلق ادواری حالت خفیف تر اختلال دوقطبی است و بیماران مبتلا به این اختلال در میان دو قطب یعنی سرخوشی بیش از حد (مانیا) و افسردگی قرار دارند.
راه های درمان اختلال خلق ادواری
تجویز دارو برای درمان بیماری باید توسط پزشک و یا روان پزشک معالج صورت گیرد که البته استفاده از گروه درمانی نیز توسط روان شناس بالینی در درمان این بیماری نقش موثری دارد.
راه های پیشگیری از ابتلا به خلق ادواری
حداقل دو مورد از علائم زیر در آن دیده می شوند:کاهش اشتها، پرخوری، مشکلات خواب، خستگی، عزت نفس پایین، تمرکز ضعیف یا اشکال در تصمیم گیری و احساس ناامیدی در این بیماران مشاهده می شود.
اختلال خلق ادواری
ویژگی های اختلال خلق ادواری
نکته:در کودکان و نوجوانان، خلق می تواندتحریک پذیر باشد و مدت اش حداقل یک سال باید باشد.
• کم اشتهایی یا پرخوری
• بیخوابی یا پرخوابی
• کمبود انرژی یا خستگی
• کاهش اعتماد به نفس
• ضعف در تمرکز یا دشواری در گرفتن تصمیم
• احساس نومیدی
3- طی این دوره دو ساله اختلال (یک ساله در مورد کودکان و نوجوانان) فرد هرگز بیش از دو ماه فارغ از علایم ذکر شده در معیارهای A و B نبوده باشد.
5- هرگز نباید حمله ای از نوع مانیا، مختلط، یا هیپومانیا وجود داشته باشد و معیارهای مربوط به اختلال سیکلوتایمی را نیز فرد هرگز نباید داشته باشد.
6- علایم مزبور نباید صرفا در سیر یک اختلال سایکوتیک مزمن نظیر اسکیزوفرنی یا اختلال هذیانی رخ داده باشد.
7- علایم مزبور نباید ناشی از اثرات جسمی مستقیم یکی از مواد (مثل داروهای مورد سوءمصرف (یا داروهای طبی) یا یکی از بیماری های طبی عمومی (نظیر کم کاری تیرویید) باشد.
8- علایم مزبور باید به لحاظ بالینی ایجاد رنج و غذاب چشمگیر کرده باشد، یا کارکردهای اجتماعی، شغلی، یا سایر کارکردهای مهم فرد را به نحو قابل توجهی مختل ساخته باشد.